نفس های شوم ائتلاف منحوس “صلیب و صهیون” به شماره افتاده. فیلم موهنی که حاصل طبع مشوش یک صهیونیست افراطی و یک مسیحی قبطی مصری الاصل است و به لحاظ حرفه ای در نازل ترین سطح یک اثر سینمائی است و بیشتر سکانس هایش داخل استودیو و با فن آوری پرده ی آبی ساخته شده، …
مرد موعود من! میدانم وقتی بیائی دنیا و ما فیها از هیبت قدمهایت زیر و زبر میشوند و میدانم اسباب در عالم، دچار تدریجند و کار دنیا به مقدمه و مرور به انجام و سرانجام میرسد… غرض، اگر این زلزلههای چند روز و ماه اخیر (+ +) که کمکم شمارشان از شماره خارج میشود، مقدمهی …
آقا جان! حضرت صاحب و ضامن! این همه وقت بس که از کس و ناکس نشان راه پرسیدیم و نیافتیم حیران و سر در گریبانیم تو بیا که خود نشانمان دهی ره ز که پرسیم؟ چه کنیم؟ چون باشیم!؟
الهی فرمودی و یک ماه لب فرو بستیم از طعام و از شراب حالا عید شده و فرمودهای | یک ساع | از قوت غالبمان فطریهی عید بدهیم که طاعتمان مقبول و روزهمان منظور نظر گردد. زکات از قوت غالب خوراکیها برای یک ماه نخوردن اگر واجب است زکات دل فروبستن از دیدار یار آشنا …
الهی؛ تو را به حق نانپارهی جُوین افطار علی و ردّ زخم کولهبار اطعام ایتام کوفه بر دوش او تو را به حق ملائکهی مقربی که همراه “روح” در مثل شب قدری نازل میشوند برای ثبت و درج تقدیر عالمیان سهم ما را از قدر ِ مقدر ِ لیلۀ تقدیر نگاه عاشقانهای قرار بده که …
الهی؛ بفاطمــــــه! گره از کلاف فرج موعود بگشا. برحمتک یا ارحم الراحمین!
الهی؛ ماه زیبا روی رمضانت امشب بدر تمام میشود. الهی؛ به حق مبارکیِ همچون امشبی که به یُمن تمامت ماه، مولودِ ماهرویِ نخستین فاطمه و علی پا به کرهی خاک میگذارد و خانهی وحی و دل اهل بیت رسول از شعف شاد است، چشم منتظر زهرای مرضیّه و دلِ دوری کشیدهی ما را به دیدار …
الهی؛ وصال ِ او ز عمر ِ جاودان بــِه! خداوندا! مرا آن دِه که آن بــِه… برحمتک یا ارحم الراحمین.
روزهی هجر تو از پای بیانداخت مرا کِی شود با نمکِ وصلِ تو افطار کنیم…
آقا! برای دیدن شما وقتِ ما پـُر است سرهای “صبح جمعه”ی ما، گرم ِ خـُرخـُر است…