باز امشب هوس گریه ی پنهان دارم! نظر لطف رفیقی باعث شد تا باز به سراغ دفترچه ی سیمی سرزمین وحی بروم و دیگر بار آنرا ورق بزنم. این روزها که جماعت حاجی امسال مهیای کوچ بزرگ می شوند، وقتی تلویزیون برنامه های مناسبتی ایام را پخش می کند ، باز دل من می گیرد. …
Month: آبان ۱۳۸۷
آنقدر به رحم و رحمتت با منِ … تا کرده ای که بگویمت: تو را نادیدن ما غم نباشد! و دلم هوای جرعه ی اول جاریِ « جمعه » می کند که صفت حمدِ توست؛ یُسَبِّحُ لِلِّهِ ما فِی السِموات وَ ما الاَرض اَلمَلِکِ القُدَّوس العَزیز الحَکیم …
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما بفرمایید هر چیزی همان باشد که میخواهد همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما بفرمایید تا این بیچراتر کار عالم؛ عشق رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری …
گفت: حالا هر غلطی هم که کرده باشی، روتو می کنی سمت شش گوشه اش و میگی: «السلام علیک یا ابا عبد الله». حالا هر قِسم گندی که زده باشی! … می گویم: آقای آب در حسرت لبهایش! رحمی کن بیا…
