Month: تیر ۱۳۹۴

کاش صاحب برسد

دوستی که عزیز است و قدرش محفوظ و البته پی‌گیر و جویای حال و آن‌روزها خرده می‌گرفت که “چرا این‌روزها ساکت‌تر شده‌ام و کم‌تر این‌جا می‌نویسم” بداند و می‌دانم که می‌داند که این‌روزها زمین و اهالیش سخت گرفتار خوداند و باید مردی از خویش برآید و کاری بکند… . باید کسی بیاید و زمین را …

غفران

ما را شده نیم پله، شده حتا به قدر یک تکان کوچک، قدر یک جابه‌جائی حرکت‌مان بده. بگذار مثل آن همه بنده‌ی خوبی که داری نمی از دریای رمضانت به تن و روح ما هم بخورد و خنکای غفران در جهنم هول‌ناکِ سوازن دنیا در جان‌مان رخنه کند… .