در انقلاب فصلها
در نزدیکیِ حلول بهار
به تماشایِ مهر ماندگار ایزدی – حضرتِ خیرِ کثیر – بانوی غزلهای عاشقانهی علی
به تماشا مینشینم حلول را و بهار را و زایش دیگربارهی زمین مُرده و فِسُرده را که از پوسته خواهد شکافت و زمان را دوباره و هزار باره، نو خواهد کرد… .و تحفهای را که فرستادهای!
آنک که دوباره مثل هر روز و هر سال و هر بار، روز و ماه و سال و زمان و زمین، به تو نو خواهد شد،
بیا و زمین مُرده را چون نفخهی صور اسرافیل باش و زنده کن… .