برگی از دفترچه ی سیمی -۶ –

IMG_1907.JPG
دوشنبه، ۲۲مرداد هشتاد و شش – ساعت ۱۰ شب (اینبار بوقت ریاض).
مدینه ی منورههتل جوهره‌العاصمه
امروز ،اولین روزی است که میهمان شهر پیامبر مهر و رحمت ایم.
زیارت روضه شریف نبوی دو بار میسر شد.هر دوبار، خارج از برنامه گروه.
آنطوریکه اعلام کرده بودند،برنامه تشرف گروهی مانده بود برای بعد از ظهر و شوق حضور در جوار مهربانترین مرد دنیا، ما چند نفر را را بی تاب کرد و کشانید تا حرم و روضه نبوی.


برای تشرف، غسل زیارت مستحب است که ذکرش رفت و آهسته قدم برداشتن تا مقام شریف و تهلیل و تکبیر. و در زیارت روضه نبوی، داخل شدن از باب جبرائیل – علیه السلام-. آداب تشرف و ادعیه مربوطه، در کتابچه ادعیه و آداب حرمین شریفین آمده است، همراه با یک سری اذکار و اعمال دیگر.
نیم ساعتی مانده بود به اذان ظهر که مطابق قراری که با بچه ها داشتیم، جمع شدیم تو لابی هتل.امین، من، علی، حامد و سید علی.از آقای میانسالی که نشسته بود دم در خروجی هتل و تلفنها را جواب می داد، مسیر را پرسیدم.گفت از جلوی هتل مستقیم که بروید می رسید به درب شماره پانزده مسجد. گل از گلش شکفت وقتی فهمید بار اولمان است مشرف می شویم روضه نبوی و این خود حکایتی است.
الهم انی افتتح الثناء بحمدک …
خیلی هم طول نکشید رسیدنمان به درب شماره ۱۵٫اما وقتی بحث رعایت استحباب ها باشد محال است به همین سادگی مجاب شوی که سرت را بیندازی پائین و از در شماره ۱۵ بروی داخل.خیال می کردیم باب جبرئیلی که در کتابچه نوشته یکی از همین ابواب شماره دار است. لهذا از سمت غربی درب ۱۵ شروع کردیم به دور زدن که باب جبرئیل را پیدا کنیم و در اولین تشرف، از قدمگاه جبرئیل امین داخل مسجد و روضه نورانی نبوی شویم.
دست آخر، وقتی یک ضلع مسجد را تقریبا بطور کامل دور زده بودیم، از یکی دوتا جوان عرب، با انگلیسی و عربی دست و پا شکسته مان پرسیدیم که این باب جبرئیل که می گویند، کجاست؟ و دست آخر معلوم شد که باب جبرئیل در ضلع شرقی مسجد است. و دستمان آمد که این اسم از زمان نبی مکرم بر روی دری مانده که امین وحی،از آن تردد می کرده است. و لاجرم باید در جائی بجز قسمتهای نوساز دنبالش بگردیم.
از همان در غربی که شبیه باب شماره ی ۱۵ بود آمدیم داخل صحن مسجد و از مقابل گنبد خضراء عبور کردیم که برسیم به ضلع شرقی مسجد. گنبدی که سبزی و ستبری اش را نشان از مردی داشت که مبعوث شده بود، تا بذرهای ایمان را در شوره زار جاهلیت های اولی ،سبز کند.
القصه،زیر گنبد خضراء نبوی، دری بود بنام باب بقیع که ضریح مطهر پیامبر مهر و رحمت از آن هویدا بود…
IMG_2189.JPG
السلام علیک یا رسول الله و یا خیر خلقه
السلام علیک و علی و روحک و بدنک…
و مابین باب بقیع و باب النساء ،مدخلی که باب جبرئیل نامیده شده بود.
السلام علیک یا امین وحی الله
تا برسیم، اذان ظهر را گفته بودند و صفوف نماز شکل گرفته بود و کشیده شده بود تا بیرون باب جبرئیل.
اینجا و به رسم حجازیان، بعد اذان نیم ساعتی باید صبرکنی تا اقامه بگویند و نماز بخوانند.
بچه ها که دیدند خبری از اقامه نماز نیست، خواستند از باب بقیع که هنوز محل تردد زوار بود و صف نماز در آن دائر نشده بود، بروند داخل مسجد برای زیارت.من نتوانستم داخل شوم…هنوز نمی توانستم خود را مقابل نبی مکرم احساس کنم …سخت بود برایم … لاجرم از بچه ها جدا شدم.
همانجا جلوی باب بقیع ،ایستادم مقابل مرقد شریف نبوی و هنوز مبهوت عظمت کبریائی محمد – صلی الله علیه آله و سلم – بودم و انگار دستهای مهربان و گرمش را حس می کردم بر گونه های داغ و ملتهبم…
و زبانم فقط به ذکر صلوات می چرخید …
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم…
اینبار از نزدیکترین جای ممکن ،نزدیکترین فاصله ی جغرافیائی ممکن.
دریغا که من هنوز ،حتی اینجا هم اسیر مقیاسهای دنیائی خودم ام.

باید برای نماز جا پیدا می کردم.از باب بلال داخل شدم،لابلای صفوف تقریبا پر شده بود. دو روحانی میانسال ایرانی که سر پا می بینندم، جا برایم باز می کنند برای اقامه اولین نماز در مسجد نورانی پیامبر.
رسم اهل سنت، اقامه پنج نوبته نماز هاست.در مناطق سنی نشین ایران هم ،نماز را پنج نوبته می خوانند. به علاوه نماز میتی که بعد اقامه هر وعده نماز اقامه می کنند و بعد سلام نماز واجب، مکبر ندا در می دهد که نماز بر اموات، رحمت خدا را بر شما نازل می کند. طی جلسات توجیهی قبل سفر، اینها گفته شده بود و مواکدا گفته بودند که اینها به اوقات نماز حساسند و به نظم و ترتیب صفوف نماز.
بعد ناهار و چرت نیمه مختصر عصرگاهی که عنقریب بود نماز عصر را قضا کند،دوباره رفتیم حرم.اینبار هم خارج از برنامه گروه.
اینبار راحتتر بود ، حرم رفتن …
پی نوشت:
یکهزار و چهارصد و نوزدهمین سال سر آغاز سرایش وحی خاتمین و بعثت پیامبر رحمه للعلمین مبارک اهل آسمان و زمین.

دیدگاه‌ها

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.