دست از طلب ندارم…

حتی اگر نخواهم – که نمی خواهم! – این روزها باید! بیایند و بروند و طی شوند.
گذار از روزهای سخت، سخت است و گذشتن از فضای غبار آلود این روزها سخت تر.
مرادم به من آموخته که روزهای فتنه گون را باید با چراغ بصیرت و تدبیر و عصای صبر و حلم طی کنم.
گفته که در موضع فتنه حقیقت دیگرگون است و شناخت عرصه و دوست و دشمن و ظالم و مظلوم دشوار…
بیمی نیست اگر موسی جلودار است و نیل ِ فتنه شکافته و دو شقه…
اما من
من ِ بی تو
این روزهای فتنه گون ِ غبار آلود را بدان امید طی می کنم که ته ش به تو برسم.
«دلیل ِ تحمل ِ روزهای سخت ِ من»
می دانم که از آن بالا بالا ها هوایم را داری.
همین که تو مرا بپائی مارا بس!
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند…