اِقرَ‌أ كِتابَك

اعلانِ شماره‌ی دو

به اطلاع دوستانِ هم‌شهری که پی‌گیر عرضه‌ی کتاب در شهر بودند می‌رساند که فعلن در سه محل کتاب “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام” عرضه شده و در دست‌رس دوستان است؛ اول. مطبوعاتی استاد شهریار ِ جناب اسماعیل اسدلو واقع در خیابان طالقانی، جنب مقبره‌ی علیّه، روبه‌روی شعبه‌ی مرکزی بانک ملت دویّم. کتاب‌فروشی نمازی مقابل کوچه مقبره، …

اعلانیه

دوستانی که می‌پرسند شیوه‌ی خرید اینترنتی کتاب جدیدالانتشارمان به چه طریق استوار شده، بدانند و آگاه باشند که؛ سایت روایت فتح در این‌جا و به شیوه‌ی آنلاین + اقدام به فروش آنلاین کتاب نموده است. به یاری خدا و به زودی در چند نقطه از شهر هم شاهد پخش و فروش کتاب خواهیم بود. و …

تقدیم‌نام‌چه

هر هفته که می‌رفت شهرستان و عصر جمعه برمی‌گشت، می‌دانستیم خورجینش پُرِ رخت و لباسِ شسته و غذای نیمه آماده و میوه‌ی نوبرانه و سبزی خوردن به قاعده یکی دو وعده و پنیر و ماست و کشک محلی و انواع ادویه و سبزی پاک و فریز شده برای آش و خورشت است. این هفته اما …

برشی از کتاب “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام”

فصل اول؛ روایت سوم:علی از چشم مادر = = = = = = یک شب یکی از هم‌جلسه‌ای‌هایش را گرفته بودند. علی آن شب دیرتر از همیشه آمد خانه. خودش که چیزی بروز نداد، ولی فردایش دیدم مادر محمود، همان که بازداشتش کرده بودند، آمد در خانه‌مان که من پسرم را از شما دارم و …

برشی از کتاب “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام”

فصل اول؛ روایت دوم:علی از چشم مادر = = = = = = …آن‌روز عصر که دوره نشسته بودیم روی تخت کنار درخت توت، وقتی منظر گفت بالاخره توانسته نظر عمویش را عوض کند، از خوشحالی نماندم بپرسم چطور و با چه زبانی؟ با شوق دویدم توی کارخانه تا مژده را به علی بدهم. فردایش …

برشی از کتاب “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام”

فصل اول؛ روایت نخست: علی از چشم مادر = = = = = = …علی درست ایستاده بود پشت سر پدرش. وقتی دید پدر نمی‌تواند کار را پیاده کند آرام رفت جلو و خواست که پدر اجازه دهد گره اول فرش را او بزند. پدر از خدا خواسته، جابه جا شد تا علی بنشیند کنارش. …

خوشا آنان که از “او” می‌نویسند…

مفتخرم که اولین اثر ِ چاپیِ مستقل‌ام هم‌زمان با ایام سی‌اُمین سال‌گردِ شهادتِ شهیدمان و به نام نامی او به زیور طبع آراسته شد. مفتخرم که لایق نوشتن از “او” و از “خط و خال و ابرو” شدم. مفتخرم که در دوازده روایتِ ناب از چشم‌هائی که پدرم را دیده‌اند، نقشِ تصویر ِ مردی را …

صدقه‌ى کتاب

«اگر کتاب‌خوانى فرهنگ رایج شد و در بین مردم ما جا بیفتد، آن‌وقت کسانى پیدا مى‌شوند که «صدقه‌ى کتاب» درست می‌کنند. شما ببینید چقدر روضه‌خوانى مى‌شود! چقدر احسان مى‌شود! چقدر به ایتام کمک مى‌شود! چقدر پول و جنس و پارچه و اینها داده مى‌شود! آیا به همین نسبت، کتاب هم داده می‌شود؟ به همین نسبت …