باریکهی سیصد و شصت کیلومتر مربعی غزه را که میشود نصف تهران خودمان و یا خودمانیترش قد دریاچهی نیمه جان ارومیه در نظرش گرفت، امروز در هزار و سیصد و هفتاد و چهارمین محرم بعد از قیام حسین بدل به کارزاری شده که سگهای هار صهیونیست در هیئت شمر و خولی و حرمله، جان از …
گفت: دلت اگر در به در درک اسرار است پُر از بلای کربلایش کن تا پرده راز از نظرت کنار رود و سرّالاسرار بر تو عیان شود و یادم انداخت حرف سید مرتضا را که میگفت: ” در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمیشود…”
حاج محمد علی زائر پیرسالی بود با چهرهای نورانی که نشان سجدههای طولانی در پیشانیاش جا خوش کردهبود و دائمالذکر و دائمالتسبیح همیشه لبش به استغفار میچرخید و تسبیح شاه مقصود خوش دست و انگشتریهای عقیق و فیروزهایش از او حاجی دلبری ساختهبود که آدم دوست داشت بایستد و هی نگاهش کند و نگاهش کند …
هنوز بعد سی و سه سال از دمیدهشدن نفخهی صور رستاخیز فتح و آغاز بعثت دیگر بارهی انسان و شروع جنگی نابرابر و ناخواسته غربت غیورانی که غیرت از اشعه نگاهشان میبارید و سر و جان در آستان جانان بردند و پایمردیشان به افسانهها پردهی حقیقت پوشاند و به ما، جامهی عزت و سر فرازی …
حاج میرمحمدعلی ناصحی اسطورهای بود که زندگیاش در دو چیز خلاصه بود: عقیده و جهاد – – – به سبب حق استادیای که او بر ضمهی پدرم داشت و قرآنی که به او آموختهبود و راه حقی که به او نشان دادهبود و تربیتی که او را کردهبود و هزار هزار بذر حسنه و خیر …
گفتید؛ ” آن کدام عاقلیست که قبل محکم کاری پی و اساس بنائی که میخواهد بسازد، برود سراغ نما کاری و تزئین ساختمان؟” گفتید؛ ” این چه حسنهایست که مستحبش دلچسبتر و دلخواهتر از واجبش است، آن سان که وقت ادای واجب فکرت سراغ انجام مستحب پی ِ آن است؟ ” گفتید؛ ” شیطان! حتی …
این کارهایی که از روی ایمان انجام می شود، مثل خشتهای اولیه محکمی است که بنا را نگه میدارد. ممکن است این سنگهای زیرین دیده هم نشود، ولی اثر استحکامش هست. ذره ذره کارها و مقاومتهای شما در آن لحظات سخت مثل قطره خونی در کالبد جمهوری اسلامی بوده و آن را زنده نگه داشته …
و اما در عرصهی فرهنگ، بنده به معنای واقعی کلمه احساس نگرانی میکنم و حقیقتا دغدغه دارم. این دغدغه از آن دغدغههائی است که آدمی به خاطر آن، گاهی ممکن است نصفِ شب هم از خواب بیدار شود و به درگاه پروردگار تضرع کند. – – – – دغدغههای فرهنگی. شرح مُزجی دیدگاههای فرهنگی رهبر …
یقین دارم؛ ثواب و برکت بوسه بر دست و بازوی شیرمردی سبزپوش در قوارهی |علی آقای فضلی| کم از دیدار و مصاحبت با شهیدان ندارد. و دیروز، وقتی دست مردانهاش دستانم را به گرمی فشرد، شوری در جانم افکند که حس شیرین شهود شهادت تا عمق جانم دوید… خدا نگهت دارد برای ما سردار!
آخرین پدیدههای هنری در غرب، آپارت و پاپارت هستند. خودشان این اسمها را گذاشتهاند. آپارت از اُپتیک است، یعنی اُپتیک آرت و فقط به بازیهای بصری ختم میشود؛ بازیهای چشم، آنهم فقط در حد فیزیک چشم، در حد قوهی باصری ظاهری ما و مشخصاتی که دارد. یعنی با توجه به مشخصات فیزیکی چشم، بازیهای بصری …