رجب و شعبان و خاصه رمضان که ماه روزه است اگر در عراق یا حجاز در یکی از اماکن زیارتی باشی خواهی دید که در گوشهای از صفوف اول جماعتِ مغرب و عشاء سفره باز کردهاند برای افطار. و نه سنگین و رنگین و با دبدبه و کبکبه که مختصر و مفید؛ خرمائی و قهوه …
سختترین ساعت و روز ممکن برای رفتن به کلاسی که خادمیِ حج و در جرگه عوامل حج ماندنت را به نشستن در آن کلاس که درَش محتوائی تکراری ارائه میشود، گرو گرفتهاند و در هیچکدام از چندین و چند ساعت دورهای که قبل از هر موسم حج برای عوامل برگزار میشود، حرف نو و ناشنیدهای …
عمو که شب عید و در ناممکنترین زمان مجبور شد یک سر بیاید خوی و سند فیش حجی را که برایش خریده بودیم را شخصا در محضر ثبت اسناد رسمی امضا کند، در ضمن اسناد و مدارکی که باید برای امضای اوراق همراهش میبود، هدیهی گرانبهائی برایم آورد؛ سجلیِ پدربزرگم مرحوم مش حسین آقای شرفخانلوی …
اینها مکالمات دو نفر از کسانی است که روز جمعهی گذشته، در حاشیه جلسه اول آموزش کاروان حج نشسته بودند در صف انتظار معاینه پزشکی. یکی از دو نفر همراه مادرِ پیرسالش آمده بود که مادر را در معاینه همراهی کند و آن دیگری زائرمان بود و قرار بود خودش معاینه شود. +انشاءالله خودت هم …
مثل خیلی از دیگر مناسبات فیمابینی که در مملکت ساختهایم و باعث تقابل دو نفر، گروه، همکار و همراه باهم شده است، از زمان ابراهیمِ نبی تا یومنا هذا، بین روحانی کاروان حج و عوامل اجرائی، دوئیت و اختلاف رای و سلیقه وجود دارد و عجیب است که هر دو طرف حقاند! در این چند …
دکتر بعد از اینکه گفت «کتت را دربیاور و آستین دست راستت را بالا بزن» پرسید «شغلت چیست؟» و پرسید که در گام اول معاینه بفهمد که آیا طرف مشکل تکلمی دارد یا نه. یعنی سوال از آن سوالهای بیخودی بود که برای اخذ منظور دیگری پرسیده میشوند! قرص جواب داد «نظامیام! اما تو در …
وقتی قرارست سفری جمعی آغاز شود و انسانهائی با سطوح مختلفی از سواد و سن و باورها و ردههای اجتماعی، مقصد مشترکی دارند، سوژههای خوبی برای دیدن! فراهم میآید. خاصه در سفری که قرارست در آن، سطح از بین برود و روستائی و شهری و باسواد و بیسواد و رئیس و قاضی و کشاورز و …
اینها را که مینویسم برای آن است که اگر روزی روزگاری همت کنم و یادداشتهای سفرهای حج را سر و سامانشان دهم و جمعشان کنم یکجا –مثلا برای چاپ- حکایت حج کردن در دهه نود خورشیدی کامل باشد و کسی اگر از اول تا آخرش را خواند دستش بیاید حج در دههی دوم قرن ۲۱ام …
شیخ علی، آخوندی است پیرسال و بازنشستهی جهاد و اصرار دارد روی فرم ثبت نام، بعد از واژه جهاد بنویسد سازندگی؛ جهاد سازندگی. عمری گذرانیده و موئی سپید کرده و در ایام حج ۹۶ بود که باهاش رفیق شدیم. از یکی از شهرستانهای اطراف آمده بود خوی که فیش حج به دست، اسم بنویسد و …
نمیدانم یادداشت امروزم بیشتر به هیئت و رفاقت هیئتی مربوط است یا برکات حج خانه خدا. قبلتر، در شرح ماجراهای شیرین حج ۹۶ گفته بودم که زائری داشتیم به اسم فاطمه خانم. اولین زائری که اسم نوشت و سر لیست کاروان ۸۵ نفرهمان بود. پیرزنی که تک و تنها ثبت نام کرده بود بیاید حج …