ما را مهیای شنا در رود روان رمضان کن… مَحرمِ اندرونیِ منزلِ صاحبخانه. در جملهی دعوت گرفتهگان میهمانی. ما را به رمضانت برسان… . آمین.
عجیب اینکه کسی روزه نگیرد و ماهِ مبارک را به سُخره بگیرد و سراغ هر گناه و معصیت ریز و درشتی در روز و شب رمضان و حتا لیالیِ قدر برود و آن یکی دو روز را که معجزه کرده و روزه گرفته را بعد شنیدن اذان ظهر! به نیت کله گنجشکی! افطار کرده باشد …
یارِ نادیده سیر، وقتی رفت که هنوز سیرش نبوئیده بودیم و سیر از سفرهاش لقمه نگرفته بودیم. رمضان تا بود، خیالمان به بودنش خوش بود و دیروز که رفت، حسرتی در دلمان کاشت که مگر سالی و دوازده ماهی بگذرد و مگر عمر و توفیق رفیق شوند که؛ یکبار دیگر بعدِ سیصد و شصت و …
الهی از اینکه نفسهای ماندگار رمضانی را که آغشته به رحمت و تسبیح تواَند را بیست و چهار ساعتِ دیگر تمدید کردی و رمضانِ امسالمان را سی روزه پسندیدی؛ از تو متشکریم. ما را قدردان این موهبتت بگردان و ناممان را از جرگهی غافلان به در آر. آمین.
ماهت تمام شد. ماه پر معجزهات تمام شد. گیریم نه امروز که یک روز دیرتر و بر خلاف باقی سالها، سی روزه. -برای کسی که بیست و نه روز میهمانت بوده و قــَدرت ندانسته، چه سود و زیان که یک روز کمتر و بیشتر میهمانت شود؟- دلم برایت برای مهربانی گستردهات برای ابواب گشودهی بهشت …
“به مِی فروش بگو؛ سی شب است منتظرم بیا که گوشهی ابروی ماه را دیدم…!” سعید بیابانکی
الهی در این روزهای پایانی چنان که توانی و دانی برای ما بندهگان عاصی بچین از خرمنِ خوشههای خوشنودی و رهایمان کن از بند ظلماتِ نفسانی آنسان که رهاندی یوسفِ کنعانی از غل و زنجیرِ زندان و تهمتِ واهی…
الهی به لطف رمضانی که فرو فرستادی حالِ ما خوب است. حال همهی ما خوب است! اصلن، رمضان یاد آوری مناسبیست برای مردمان زمین خورده و زمینی که یادشان بیفتد خوب هم میشود بود و خوب هم میشود نفس کشید. الغرض، به لطف نسیم انسی که رمضانت در جانمان وزانده و حالمان را خوب کرده، …
فردا همپای همهی دشمنان قسم خوردهی یهود پا بر خرخرهی قومی عنود خواهم گذاشت تا کابوس “نیل تا فرات”شان را باز پریشان کنم و فریاد بزنم؛ “فلسطین، فلسطینِ از نهر تا بحر است و آزاد خواهد شد و به آغوش اسلام برخواهد گشت! در این هیچ تردید نیست… .” + فردا روی آسفالت داغ خیابان …
مشتاقِ دیدار روزیام که پرچم سرخ و سفید و سبزِ منقوش به تصویرِ “الله” با بیست و دو “اللهُاکبر” در دو حاشیهاش، جایِ بیرقِ کفارِ یهودی و ستارهی داود و دو خطِ ممتدِ موازیِ “از نیل تا فراتِ” صهاینه به اهتزار درآید و سرزمین مقدسِ موعود، به دستِ بندهگانِ خدا از چنگال گرگهای خبیثِ یهودی …