آقای حجتِ ثامنِ ضامن! از اینکه عنان افسارم دست اربابی چون شماست و از اینکه هرسو و هر ثانیهای که اراده کنید، مشیت شما بر اختیار مثل منی میچربد از شما متشکرم. متشکرم از دعوت بیمقدمهتان و اسبابی که جور کردید و به عقل جن هم نمیرسید آنجا و آنروز و آن ساعت، مقدرم کرده …
سرش را از ته تراشیده بود. از زیر عمامهی به دقت بسته شدهاش ولی تک و توک موهای جو گندمیاش معلوم میکرد صاحب این موها، نزدیک چهل را دارد و موهایش هنوز هم مجعد و فرفریاند. گفتم؛ شیخنا! خیر است… حلق کردهای به سلامتی! عازم حجی؟ گفت: خیر که هست. حج ولی مال روزهای مشخصی …
گیر سه پیچ دادن به عادات و رفتارهای اقوام مختلف و رصد جزء به جزء منش و خصلتهای قومی، لذتی است غیر قابل اغماض برای مثل منی که جانم در میرود برای این طیف مشاهدات! الغرض، هم سفره شدن با جماعت چشم بادامیِ کوتاه قدِ ماهی خورِ ژاپنی که رستوران را پر کرده بودند از …
داخل که شدم، به نام آهو گفتم با اشک وضو گرفته، «یاهو» گفتم – در مسجد عشق رفته بودم به نیاز گفتند: اذان بگو… من از او گفتم! === جناب علیرضا بدیع +
شمشیری که بر گلوی تو آمد هر چیز و همه چیز را در کائنات به دو پاره کرد: هر چه در سوی تو؛ حسینی شد و دیگر سو یزیدی. اینک مائیم وسنگها؛ مائیم و آبها؛ درختان؛ کوهساران؛ جویباران؛ بیشهزاران… که برخی یزیدیاند و گرنه حسینی… خونی که از گلوی تو تراوید، هر چیز و همه …
هر بار لای هر مقتلی را که میگشائی یا پای هر روضهای مینشینی هر بار وقتی ذکر مصیبت یکی از یاران سیدالشهداست و نقل میدان رفتن و رزمیدن و رقص شمشیرش ته دلت از صمیم قلب، از عمق وجود، با ذره ذره سلولهای شیعهگیای که تو را تنیده آرزو میکنی کاش اینبار اباالفضل وقت بازگشت، …
ایرانیان شیعه رسم دارند بعد ادای فرائض یومیه و بعد اتمام هیئت و روضه و کلهم اجمعین مراسمات مذهبیای که میگیرند، دست به سینه شوند و چهارده معصوم را به سمت قبله و سمت شرق – که میشود دست چپشان – سلام دهند. کربلا و شهید خفته در آن را به سمت قبله و بعد …
دیگر هر جای دنیا که باشی امروز باید برگردی به حرم، فرزند مکه! نمیدانم در جحفه اِحرام بستی یا یَلَملَم و یا اینکه بعد زیارت پیامبر و اجداد طاهرینت در مدینه از میقات شجره از هر کجا که مُحرِم شدهباشی و دیروز هر کجای این دنیا که بودی امروز آمدهای حرم و باید داخل یکی …
ما مفتخریم که راه هر سفرمان و میل هر نظرمان و غایت هر عملمان جز به | رضای آل محمد | [صلواتاللهعلیهماجمعین] ختم نمیشود… یا حضرت ضامن! ممنونیم که ما را شیدای گنبد غرق نور و طلایت کردی… ممنونیم که ما را در شمار شیعیانت قرار دادی ممنونیم که ما را برای خود سوا کردی …
ما کجای داستان تو ایستادهایم؟ نقش ما در قصهی تو چیست؟ از کجا وارد صحنهمان میکنی؟ اصلن در کتاب قطور داستان تو جائی برای مثل من و مائی هست؟ کاری برای مثل من و مائی کنار گذاشتهای؟ دلممان را خوش بکنیم که روزی امری از ناحیه تو فرو برسد و کاری از دستگاه تو به …