نشانم از دوستی و دوری تو، (چین) های هر روز بیشتر شده ی پیشانی ام باشد یا شوقی که هر روز و هر روز با نیامدنت، فسرده تر می شود؟ نشانم زخم عشق شما باشد که ردش هنوز روی دلم هست و خواهد بود؟ اصلا می خواهی نشانم عهد های بسیاری باشد که بارها بستم …
خسته بودند و عصر بود و دور هم نشسته بودند بعد از یک روز تمام ریسه کشی و تنظیم سن و داربست و محوطه ی سازی، دور هم به نان و پنیر عصرانه و هندوانه ی پشت بند آن یکی شان که انگار عاشق تر بود و عاقل تر در آمد که من حاضرم چشم …
می دانی! از آخرین نوبتی که به شوق دیدن تو، کفش نو کردم دو سال می گذرد! دو سال! که گذشت و سخت گذشت! بی آن که تو باشی و ببینی… می دانی! ام روز می خواهم پای افزارهایم را نو کنم. اما دل ِ دل کندن از کفش های کهنه ی خاطره انگیز ِ …
هر کس دیگری هم جای او بود سر از پا نمی شناخت. خدا یک عمره ی یک ماهه گذاشته بود توی کاسه اش و او سرمست و خوش حال آمده بود قبل از رفتن، با شهیدان شهرش خدا حافظی کند. گفت او را ببرم مزار شهداء. و توی راه آنقدر این جا و آن جا …
(چند شنبه)؟ چه فرقی می کند؟ بهار هر روز بیاید (جمعه) است…
اگر دلی بود و اهل دلی، می گفت باران مظان استجابت است و زیر باران، بی چتر، رو به آسمان، به تر است شب باشد یا نصف شب!، برو و دست هایت را به پهنای باران باز کن و صلوات بفرست و دلت را رو به آسمان بگشا. که اثرها دارد… اما این روزها در …
صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به حقیقت نورروز همان روزی ست که پیامبر(ص) در غدیر خم برای علی (ع) از مردم عهد گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند… و آن همان روزی است که خدای تعالی رسول(ص) را به سوی وادی جن روانه کرد و از آن …
شماره گان بنزین مصرفی ام حساب و کتاب دارد. آنقدر که تا یومنا هذا لیتری از بنزین ۴۰۰ و ۷۰۰ تومانی در حلق باکم نشده و تا انتهای تعطیلات نیز نخواهد شد. یعنی من هنوز بنزین های ۱۰۰ تومانی ام را داشته ام و کیفوری متعاقب هر بار بنزین زدن یارانه ای را. الغرض دی …
اسفند ِ بارانی متاعی ست در روزهای دل تنگی… ببار ای باران ِ بدل از برف ِ نباریده. ببار ای باران ِ مبشّر ِ بهار. ببار ای طلوع ِ هزار باره ی نسیم ِ شمال… ببار که من منتظر ایستاده ام زیر ابر بی طاقتی که گریه می بارد. ببار که برای هر قطره ای …
