اسفند نهایتِ انتظارِ درختانِ لُخت و عور است از ستمِ برگریزان و یخبندان و سرما و سوز با هزار هزار شاخهی دست به آسمان آویخته و در انتظار و مهیای بهار و جوانه و نو شدن و رُستن و زندگی از نو آغازیدن… اسفند یعنی زمستان رفتنی شده و بهار با چند هزار جلوه آمدنی… …
“زمستان یعنی؛ تو رفتهای بهارِ باغِ دیگری شدهای” جلیل صفربیگی
بیامتحان مرا به غلامی قبول کن… .
کار تو با این مردمان به کج رفته، سخت خواهد بود! با مردمی که از راه به درند و راه به کج رفتهاند و خبر از این کجی و کژتابی ندارند… ما – من و این مردمِ به کجی خو گرفته – هزار سال بیشتر است که در برهوتِ بیامامی و در بیابانِ گمراهی و …
آرزو دارم بیایی مژدهی سبز بهارم ای تمام آرزویم ای همه دار و ندارم ‘ آرزو دارم بیایی در دل تاریک غمها ای جمالت روشنای خلوت شبهای تارم ‘ بیتو ای آرام جانم، پرپرِ دست خزانم بیتو کو درمان دردم، بیتو کو صبر و قرارم ‘ ماندهام در حسرت و غم زانتظار دیر پایت آرزو …
منقلب گشت جهان از قدم شاگردی ای خوش آن روز که از راه رسد استادش… .
وقتی بناست شمعی سر راهت بیفروزیم و راهت را چشم انتظار باشیم دو شمع، پرنورتر از یک شمع و دو جفت چشم منتظر، مشتاقتر از یک جفت چشمِ مشتاقِ دیدنِ دیدارِ توست یا مهدی! وقتی بناست دلی به دیدارت روشن شود و قلبی از محبتت لبریز خوش مدار که این دو دلِ یکدله شده پر …
دوستان عیب کنندم که چرا؛ دل به تو بستم!؟ باید اول ز تو پرسند: که؛ چنین خوب، چرائی؟
خبر رسمیِ گور به گور به شدن گوریل شارون اگر چه هشت سال دیر + اما باعث انبساط خاطر منتظرانی شد که اخبار مربوط به موعود آخرالزمان را و پیشبینیهای مرتبط را تعقیب میکنند. اعلانِ مرگِ مردِ مرموزِ صهاینه نوید اتفاقات بزرگ و شگرف و شعفآفرین بعدیست… . وَ جَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرا +
جشن واژهی غریبیست برای آغاز امامتِ امامی که روز اولِ امامتش مصادف شد با روز آغاز غیبتِ صغرائی که کوتاه و کم نماند و منجر به غیبت کبرائی به قدمت هزار و چندصد سال شد. حتا کار عجیبیست اینکه برای آغاز دوری جشن بگیریم و رسانه و کوی و بزرن و انبوه پیامکها را پر …