بگذار پائیز و دِیِ دور و دراز تا می شود سرد و دراز و دیجور باشند… بگذار، دور و درازی یلدا و سردی و سوز شبها، تا آنجا که – جا! – دارد، بتازند و خود بنمایند. بگذار مناسک درازی شب تار، جزئی از عادت مردمانِ دور از تو باشد و – ما -را تا …
Month: آذر ۱۳۸۷
کفشی به او نخورد ولی مُرد و پیش از آن که بمیرد در نطق بچگانه خود گفت که نمرهات ۱۰ بود اما تو ۲۰ گرفتی المنتظر! حالا باران کفش میبارد در واشنگتن و بغداد المپیک کفش راه افتاده است در خیابانهای دنیا و در منا شیطان عقبی را هر ساله بعد از این با کفش …
تیغ تیز آفتاب تابستانیِ حجاز، بی هیچ ستر و حجابی بر سر و روی قافله می بارید. خیل عظیم زائران بیت عتیق از همه جای جزیره العرب، اولین و آخرین تمتعِ با پیامبرشان را، گزارده بودند و پیامبر در آخرین روزهای عمرش، حج را نیز به امتش آموخته بود. هزار هزار حاجی سر تراشیده، در …
امشب،حج مکرر و چهل روزه حسین آغاز می شود. حجی که به سی روز «ذی الحجه»، آغازید و در ده روز محرم و به یوم عاشور، تمام شد. … و اَتمَمناها بِعَشر! امشب،حسین علیه السلام،چون همیشه ی تاریخ و در خلاف طواف به گرد سنگ و گِل،عزم میقات «نی» و مِنای «نوا» می کند. حسین …
و هیچ سالی تو همه ی این سالها نبوده است که همیشه دو جفت کفش داشته باشم که یک جفت شان؛ واکس خورده و تمیز باشد. که وقتی پایم می کنم؛ حس کنم باید قدم بزرگی بردارم وگرنه حق مطلب را درباره ی کفشِ به این قشنگی ادا نکرده ام. و هیچ پیراهنی نداشته ام …
مردم، «پیر جوان»های سیزده ساله را یادتان می آید؟ ستاره هائی که روزی روزگاری بر ما هبوط کرده بودند. برما و ایران کهن سال ما که راه نشان ما و اولاد بنی آدم دهند! تفسیر آخرالزمانی آیه های کتاب کریم را می گویم. تمثیل شجره ی طیبه ای که فرمود: «اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فی …
