امیرالمومنین – که درود خدا بر او باد – مردی را دید که سر در پیش افکنده، یعنی که من پارسایم… فرمود: ای جوان مرد! این پیچ که در گردن داری در دل آر که حضرتش در دل می نگرد!
Month: خرداد ۱۳۹۰
هیچ لذتی به قدر غرقه شدن در ادبیات داستانی در بعد از ظهری تابستانی میان گل و بوته و چمن و سبزی شیرین نیست! اهالی به تر می دانند چه عرض می کنم…
هیچ کس – نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب – در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت که رمز «یا زهرا» براى حملاتتان بگذارید، یا سربند «یا زهرا» ببندید؛ اما هرچه که شما نگاه میکنید، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارک حضرت زهرا از همهى نامهاى مطهر و مبارک دیگر بیشتر مطرح است، بیشتر …
شبی که می رفت کربلا پری شان بود. لنز چشم هایش شکسته بودند. جائی را نمی دید. با خیلی ها حرفش شده بود. مانده بود به فکر ولیمه ی بعد از برگشتنش و هزار اما و اگر و تبصره ی دیگر که هیچ جور حال زیارتی برایش باقی نگذاشته بود. ترسیدم تا لب دریا برود …
هر وقت دلت تکان خورد اول خوب بخند! خداست دارد با تو شوخی می کند می گوید این دل هنوز هم همین جاست و هنوز هم کوچک است هنوز هم به این جا و آن جا وابسته است خند، بخند و بفهم! بفهم که این دل را باید راه ببری همین طور که خدا آفریده …
قرار شد اسماء۱ برود؛ اسماء بهتر از بقیه صحبت میکرد. روانهاش کردند برود و سؤالشان را، شاید اعتراضشان را به گوش پیامبر برساند. پیامبرِ خدا با چندنفر از صحابه توی صحن مسجد نشسته بودند. اسماء نزدیکتر آمد، سلام کرد و گفت: «پدر و مادرم به فدایتان یا رسولالله! بانوان من را فرستادهاند بیایم و سؤالی …
