Month: بهمن ۱۳۹۰

حرفی برای تمام فصول

می رسم به این جا که می فرماید: أَیْنَ مَا تَکُونُواْ یَأْتِ بِکُمُ اللّهُ جَمِیعاً * یعنی: هر کجا باشید، خدا همگی شما را می‌آورد (و جمع می‌کند). بعد جـــائی می خوانم: مراد از «همگی شما»، یاران قائم علیه السلام است در وقت ظهور. و فکر می کنم خدا که قیدی نگذاشته در نوع نفراتش …

تا هستم و هست، دارمش دوست!

سالهای سال حسرت پشت سر آقا نماز خواندن در دلم مانده بود تا پارسال و سفر حضرت آقا به قم و دیدار غیرمترقبه ای که بواسطه ی دوستی عزیز هماهنگ شد و چشمانم قاب حضرت مولا شد و پشت سر حضرت ماه، – که خدا تا طلوع آفتاب زنده اش بدارد – و در جمعی …

علی ِ من

مامانی جواب سلام مه‌تاب را داد. مه‌تاب سرش را تکانی داد. مامانی آب‌شار موهای قهوه‌ای را دید. نمی‌توانست با مهتاب تند حرف بزند. آهی کشید و پرسید: – علی ِ من کجاست، دختر؟ مه‌تاب هم آهی کشید. گردن کج کرد و با همان لحن جواب داد: – نمی‌دانم علی ِ من کجاست!

شکست هیمنه

کار ندارم به تعداد بی شماره ی کارهای بزرگی که کرده ایم و قله های رفیعی که فتح کرده ایم و بیست سی سال قبل حتی خوابش را هم نمی دیدیم. کار ندارم که شب عاشورای نود، جانور قندهار را که داشت برای خودش اطراف کاشمر جولان می داد و به قصد تجسس در «فردو» …

تعظیم شهید عاشورای انقلاب؛ شهید اسماعیل سلامت بخش

در روزهای دهم (عاشورا) و یازدهم محرم سالی که انقلاب در آن به پیروزی رسید، پس از آن تظاهرات عظیم عاشورائی، خبری به مردم رسید. خبری تکان دهنده چون رعد که با ناباوری مردم همراه بود. در روز بیستم آذرماه ۵۷ مصادف با عاشورای حسینی، یک درجه دار به نام اسماعیل سلامت بخش و سرباز …

قاطی باقالی ها

رفیقی دیروز برنامه می ریخت برای حضور در جلسات محفلی کاندیداهای مطرح. می گفت آدم ِ هر کدام ِ حضرات سراغش می آید چنان دل گرمش می کنم که مپرس. به یکی شان که تازگی ها آمده بود سراغش برای یارگیری، قسم هفت قرآن به میان خورده بود که از کی تا حالا کارم را …

حسب حالی ننویسیم و…

هر روز به لطف افزونه ی شمارنده و مکان یابی که روی نسخه ی جدید وبلاگ نصب کرده ام، موفق به ره گیری مخاطبان بیشتری از اطراف و اکناف می شوم. هیچ گمان نمی بردم که کسی مثلا از چهارمحل و بختیاری بیاید و این جا را بخواند و یا نمی پنداشتم عزیزی از جنوبی …

ذکر العیش

می گفت بعد نماز صبح چرتش گرفته. در گرگ و میش سحر و خلسه ی خوشایند خواب نیم بند ِ آن، دیده تو را و من را و نفر سوم مان را که نشسته ایم دور هم و بساط بگو و بخندمان به راه است. نگفت ولی فهمیدم حتی حسودی اش هم شده به خنده …

وَلِلَّـهِ الْعِزَّهُ وَلِرَ‌سُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ *

سید و پیر ما تریبون نماز جمعه را که ذکر خداست سوا کرده برای حرف هائی که باید! بیشترین و بهترین بُرد را داشته باشند. آقا، سالی یکی دو سه بار و هر بار به علت العللی می آید و تکیه می دهد بر سلاح و برایمان خطبه ی جمعه می خواند. هر باری که …

این یعنی این که می آئی!

حضرت آقا امروز زینت تازه ای به بیداری اسلامی داد. فرمود مغتنم است تقارن آغاز بیداری در ماه ربیع الاول، و قرینه کرد بهار بیداری اسلامی را با ماه مبارک ربیع ِ اول و میلاد خجسته ی پیامبر رحمت. علیه صلاه المصلین. أغتنم فرصه شهر ربیع الأول ، واقتراب أسبوع المولد النبوی، والذکرى الأولى لربیع …