شروع هفتهی کاری با پیامی که کند اشک را جاری، حکمتی دارد پنداری! ما کِی بودهایم به حکمت حق ناراضی و شما که نوشتهاید آن خطوط را کجا دارید آگاهی از دل ناماندگار ِ ناشاکی! من این خطوط نوشتم از سر سربازی و سر آفریده نشد الا برای عشق بازی و اگر سر نبازی به …
Month: دی ۱۳۹۱
تو ماهی و من ماهی این برکهی کاشی اندوه بزرگیست زمانی که نباشی! — آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجرهی فیروزه تراشی — پلکی بزن ای مخزن اسرار که هربار فیروزه و یاقوت به آفاق بپاشی! — ای باد سبکسار! مرا بگذر و بگذار هشدار! که آرامش ما …
