فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَیْنِهِمَا نَسِیَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا + “ما هم چون موسا، وقتی به مجمع البحرین میرسیم، ماهی خود فراموش میکنیم و ماهی بحر خویش میگیرد و میرود… .”
Month: آبان ۱۳۹۴
اولین قرآنش را با اولین دستمزدی که از پدرش گرفت خرید. با اجرت گرههائی که در جان تار و پود قالیهای کارگاه پدرش زده بود. جانش به جان قرآنش بند بود. از روی آن برای جلسات شبانهی قرائتی که دوست پدرش برگزار میکرد، تکلیف هر شبش را روان میکرد که توی خواندن تپق نزند. بعدها …
