تلخند جماعت خدا دفاع دل نامه روزمرهها شهیدانه نوستالوژی پ؛ مثل مادر! توسط حسین شرفخانلو در سه شنبه, بهمن 26, 1400 مادرم ۲۵ سالش بود وقتی تو شهید شدی. او زن جوانی بود با هزار آرزوی ریز و درشت که لابد یکیشان این بود که من پا بگیرم و تاتی تاتی کنم و آنروز که شد، با تو دست مرا بگیرد و اولین سفرِ سه تائیمان را برویم مثلا پابوس شاه خراسان. یا که جنگ مجال …