گفت: بدان و عمل کن. و “عمل کن” را به نشانه ی تاکیید “سه بار” تکرار کرد و آیه خواند: قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ… و گفت: حواست باشد که فهمیدن اگر سخت است عمل به آن چه فهمیده ای سخت تر است!
ماه: می 2012
کسی برای دوخت لباس به مغازه ی ما نمی آمد. هر از چندگاهی، کسی با کت یا شلواری در دست، گذرش به مغازه ی می افتاد اما پدرم با دیدن مشتری لباس به دست، بلافاصله چهره در هم می کشید و جواب سلام تازه وارد را با تاخیر و بی اعتنائی می داد. مشتری در …
شاید او که دعای ثابت قنوت نماز دومش را عوض کرده هم خبر از دل ِ ما که یک ذره صبر ته کاسه اش مانده دارد که چند روزست دست که به دعا بر می دارد، می خواند: ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا… تا من وقت قنوتش، وقتی که اوج می …
هرکه خود را در چیزی که دوست دارد رها سازد، او را در چیزی که دوست ندارد به رنج اندازد… – – – – – – امام امیرالمومنین. غررالحکم و دررالکلم. تالیف عبدالواحد آمدی. ترجمه ی محمد انصاری
خاک کنار دریا نرم است مثل خصلت بیش تر دریا نشینان مثل دل ِ مجاوران دریا مثل میلی که برای چشم دوختن به موج های بی شمار و بی قرار دریا دارند! دل ما ولی مثل آتش است! پر گدازه و پر لهیب پر حرارت و پر طمطراق دل ما که بگیرد می سوزد و …
پیرمرد، دیگر آن (آ میر ولی الله) بیست سی سال قبل نیست که یک تنه کل مجالس و هیئات شهر را به فیض اکمل می رساند. پیرتر شده. دیگر حتی پژوی معروفش را ندارد که با آن این جا و آن جا می رفت و کل شهر او را با ۵۰۴ معروفش می شناختند… چشم …
کاش صـــــاحب برسد… بنده به زنجیر کند!
( أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْر لُجّیٍ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِن فَوْقِهِ سَحَاب ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْض إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَ مَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّـهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ! ) …یا کارهایشان مانند تاریکیهای دریایى ژرف است که موج روى موج آن را پوشانده باشد تاریکیهایى که بعضى بر …
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ … هنوز شعبان نیامده، دلم هوای تو را کرده. دل ناماندگار بی درمان که شعبان و رمضان و جمادی سرش نمی شود! باید بداند و نمی داند که شعبانیه را کِی باید خواند. هی بهانه ی تو را …
شب اردی بهشتی بهشتی که سرازیر در نهر نسیم شمال است قدم های آهسته و پر آبله نگاه مشتاق و پر جاذبه با لهجه ی شیرینی که داد می زد این جا، دریا، ماهی، صدف و شن های ساحلی همه مال من اند اثر جاویدان شب پدرامی بود که با تو آرام شد… ساقیا پیمانه …