سی سال ِ پیش، “پدری” که تو باشی آستین همت بالا زدی و کاری کردی کارستان و برای “خـوی” که تا آنروز شهدایش هرکدام در یک گوشه از شهر آرام میگرفتند، آرامگاه اختصاصی بنا کردی و حتی از “عموحسن” شنیدهام که قبر چهارم از ردیف اول مزار شهدای شهر را به دست خود کندی و بعد با نگاهی و حسرتی به قبر حفر شده خیره شدی و آرزو کردی که کاش یکی از این قبرها مال تو میبود. “عموحسن”اینها را وقتی میگفت که یاد تو افتاده بود تهِ چشمهای میشیاش و رفتهبود تا روزهای سال شصتی که با تو از آن سال هزار خاطره ساختهبود…
و امروز بعد سی سالِ پرحادثه، بعد آن فکر و همت والا که شهر را صاحب گلزار شهداء کرد، وقتی میخواهند شخمِ تسطیح و مرمت! و بهسازی به مزار خاطرهانگیز تو و دوستان شهیدت بزنند که محل وقوع پررنگترین خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی و الان و فردا و همیشهماست؛ “پسری” که من و حسن و مصطفی و عمار و داود و علی و حسین و یاسر و مهدی و… باشیم، به مدد خونی که از تو و علی و علیاکبر و محمد و قربانعلی و محمد و… در رگهایمان جاریست، به یاری خدا و نفس گرم و حق شما، همت جزم میکنیم و نمیگذاریم تیشه به ریشهی زمین بهشتی مزاری بزنند که میقات و میعاد و میثاق ماست!
قبول که هزاری هم همت کنیم و هزاری هم بایستیم، به گرد همت شما و به پای صلابت شما نمیرسیم…
بقول یارو گفتنی؛
شعر حافظ شعر و شعر ماست شعر
هر دو تا شعرند، اما این کجا و آن کجا…
دیدگاهها
بسم الله
در راه خدمت به شهدا اگر جان بخواهید دریغ از جان نکنیم.!
هیهات …
روحشان شاد …
هرگز نفهمیدم چرا شخم میزنند و برای چی؟
هیهات..
بسم الله.
سلام. مگه خوی رو هم می خوان گلزارش رو بازسازی کنن؟
لطفاً اگه اینطوریه اطلاع بدید بهم حتماً. تبریزیها اعتراض کردن کار متوقف شده، کاش شما هم نزارید، مردانه بایستید
خدا قوت …
هوالحبیب
خداقوت دلاور… محکم وایسید. دانشجوهای تبریز طوفان کردند. طرح تو تبریز متوقف شده. بچه های تبریز نذاشتند…
سلام
رو مشت منم حساب کنید
خون منم از خون علی ست
و مزار شهدای عزیزم محل وقوع پررنگترین خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی و الان و فردا و همیشهمن است؛ و تنها جای آشنا در شهری که پر است از غریبه تنها مامن و محل آرامش ذهن آشفته و خوشحال من در تمام لحظات زندگی ام
تقصیر خودمان است که بعضی نامحرمان به انقلاب دست پیدا کرده اند.اگر محرم هم بوده اند پس از پول ومقام ثروت نامحرم شده اند.ما هم ایستاده ایم.با شما با همه بچه های شهدا،خانواده ها و خوندل خورده های انقلاب.یا حسین
در زمانی که برای همه چیز در این مملکت دارند ویترین و تابلو زده و تبلیغات می کنند
متاسفانه عکس و ویترین شهدا را حتی توی بر و بیابونها هم نگذاشتند بماند.
علیرضا دلبریان
(رزمنده جانباز و راوی دفاع مقدس در مشهد)
منبع: نشست نقد تخریب مزار شهدا -بهشت رضای مشهد؛ مهر ۸۹