توهم شیرین و واقعیت تلخ

می‌گفت دنبال یکی ست که غیب بداند و دانای اسرار نهان و سرّ پنهان باشد.
می‌گفت می‌داند که دانستن رازی که مشکوک به دانستن و ندانستنش است، گرهی از کارش باز نمی‌کند و فرق در حال و قالش ندارد…
می‌گفت در پیچ و خمی که این‌روزها گرفتار آن است، به‌ترین شیوه‌ی دفع اوقات، اشتغال به حاشیه است و نپرداختن به قیل و قال…
می‌گفت دلش نمی‌آید شیرینی توهم را با تلخی واقعیتی که نمی‌خواهد ببیندش عوض کند…
شاید هم راست می‌گفت!
اصلن شاید حق داشت!
ولی بقول خواجه؛
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره‌ی یاری گیرند…

دیدگاه‌ها

  1. فدائي اسلام

    بسم الله
    سلام
    وقت بخیر
    بعد از مدتی بالاخره فرصت کردیم گلویمان را با اینترنت کافی نت تر کنیم غرض عرض ارادت بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.