“بازآی
که تا به خود نیازم بینی
بیداریِ شبهای فراقم بینی
نِینِی غلطم
که خود فراق تو مرا
کِی زنده رها کند
که بازم بینی؟!
* * *
بر من
درِ وصل بسته میدارد دوست
دل را
به عطا شکسته میدارد دوست
زین پس منو دلشکستگی بر درِ اوست
چون دوست
دلِ شکسته میدارد دوست…”
ملای روم