به پاس قدمی که رنجه فرمودید و به جلسهی نقدِ کتابم آمدید
به حرمت آن یکصدوپنجاهویک کتابی که از سال ۱۳۴۸ تا یومنا هذا نوشتید و معلمِ نسل ما و نسل پدران ما بودید
به افتخار همعصر بودن با دُرِّ یتیمی چون شما
به اشکی که از چشمانتان ریخت وقتی این شاگردِ کوچک، تحویل درس میداد
به گرمائی که دستِ پرمهرتان دستم را فشرد و نوازشی که در کلامتان بود و روحم را نواخت
به حرمت موئی که در فرهنگ این بوم و بر سپید کردید
به خاطرِ دستخط زیبائی که با آن برایم نوشتید
تمام قد و از سر اخلاص و با تمام وجود، تعظیمتان میدارم؛حضرتِ استاد محمود حکیمی
باشد که باشید.
دیدگاهها
سلام حسین عزیز
یک اینکه خوشوقت شدم از دیدنت
دو اینکه وقتی سلام کردمٰ چنان گرم جواب دادی که با خودم گفتم حتما اشتباه گرفته و فکر کرده سابقهی آشنایی با هم داریم و البته هنوز هم همینطور فکر میکنم
سه اینکه خوشحالم دغدغههایی شبیه پدرت داری و امید دارم همچنان داشته باشی
چهار اینکه برخوردت با جناب گودینی وقتی پشت جلد کتاب را نپسندید مودبانه بود و حق بزرگتر را نگاه داشتی
و دست آخر اینکه واقعا دوست داشتم جلسه فنی تر از این بود اما نبود. برای یادگیری آمده بودم.
یا علی