تو را باید در روشنی دید
در مهتاب
در شعاع گستردهی آفتاب
در افق، هنگامی که روز را روشن میکند و در شفق که تیغ نور در جان تاریکی فرو میآورد و در فلق که نوید نو شدن است و در ظهر که سایهی همهگان کوتاه است و شعاع خورشید، زمین و زمان را مسخر خود کرده و در آب و در آینه و در شمعدانیهای دور حوض و در طراوت سحرگاهان بهار…
و امروز
در آغاز نوروزی که سی و یک بهار از جوانهاش میگذرد
در تقویم نوئی که مبدأش بیست و دوم فروردینِ سال شصت و دوی خورشیدی بود
تو را به نام تمامِ خوبیهای خلق شده
به نام نامی مردی و مردانگی
به نام بهار
به نام خونی که از رگهای تو ریخت و زمان سترون شد و دوام زمین تضمین
به نام شهادت که رزق حلال تو شد
سلامت میدهم و قَسَمَت که سلسلهی طیبهی شهادت در نسلت را دوام دهی و نحن إنشأالله بکم لاحقون… .
آمین.
پدر آسمانیام!
آغاز سی و یکمین سال حیات جاویدت عند ملیکٍ مقتدر مبارک.
دیدگاهها
روحش شاد …