رجعت شهیدان، “اگر” نیست! “حتم” است. شهید، شهادت را برگزید تا نهال دین سیرآب شود و روزِ نوروزی که صاحب دین برگردد، عدل خداوندی اقتضا دارد که کمک حالِ امامِ موعود، مردانی آزموده و امتحان پس داده باشند.
امروز شهر ما با آنچه آنها گذاشتند و رفتند، توفیر زیادی کرده است. آن روزها، اینهمه علم و کتل قرآن و عترت در شهر نبود. شهر رفاه زده هم نبود. مسابقه بر سر رفاه و کسب سهم بیشتر از آن نبود. شهدا خرج قرآن و اهل بیت شدند و دوست داشتند و دارند که طنین این دو ثقل عظیم در شهر بیشتر شنیده شود.
اگر روز نوروزی برسد و جمعی از شهدا بر مسند تصمیمسازی و تصمیمگیری شهر نشینند، حرفهای قشنگ و ایدههای بدیع روی کاغذها را بازیافت میکنند تا قانون همجهت عدل و انصاف و رعایت جایگاه مردم شود.
ایبسا حرفهای نو و قشنگی که روی کاغذ میآید و روی کاغذ میماند. ایبسا قانونی که مانع عدل است و مانع رشد طبقهی کمبهره و حامیِ اصالت سرمایه و سرمایه سالاری.
شهدا مطابق قانون، جان به کف نگرفتند و برابر قانون سر و دست و دیده و دل نداند. حکم، برایشان حکمِ وظیفه بود و تکلیف و امروز اگر روزی برسد که قانون و تکلیف رو در روی هم باشند، سبک زندگی شهیدانهای بسا این باشد که تکلیف به قانون و پیچ و خم بروکراسی بچربد و مادههای قانونی، فدای منطقی شوند که تکلیف اقتضاء دارد و قانون به نفع عدل تعدیل شود و نه عدل قربانی قانونِ خشک و بی روح….
= = =
پینوشت:
جملات بالا، بریدهایست از متن حرفهائی که پارسال به همت جمعی از دوستان یک کاسه شد تا در شروع دورهی چهارم فعالیت شورای اسلامی شهر تهران، به نظر ارباب شورا برسد و متن کاملش به پیوست آمده است و دست خدا همراه جماعت است… . و نمیدانم بعد قریبِ یک سال که از عمر نوشته میگذرد، آیا به دست کسی رسیده و آیا کسی آنرا خوانده و آیا اثری در خواننده داشته یا نه…!؟ و مهم، عمل به آن تکلیفیست که حس میکنی بر دوش توست. فانما علیک البلاغ و الله بصیرٌ بالعباد. +
Download file
دیدگاهها
سلام برادر
حرف های خوبی بوده
ان شا الله آدمهایی این حس را داشته باشند