خوشه‌ی اجابتِ بیست و سوم

وقتی به کرمِ بی‌مثال خداوندی فکر می‌کنم
وقتی فکر می‌کنم که ذره‌ای مثل مرا در وقتی که هیچ رد و اثری از من نبود، آفرید
وقتی که به شمارِ بی‌شماره‌ی نعمت‌هائی فکر می‌کنم که عقلم به خواستن‌شان نمی‌رسید و نمی‌رسد و نخواسته آن‌ها را داد و اگر نمی‌داد من ام‌روز نبودم
وقتی به تپش بی‌وقفه‌ی قلب
تنفسِ بی‌انقطاع
روشنی چشم و حرکت اعضا و جوارحم که اگر
عضوی از آن‌ها را به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
فکر می‌کنم
شرم دارم از خواستن و باز خواستن.
ام‌شب به درگاه کریمانه‌اش شکر می‌برم و از حضرت کریمش می‌خواهم شُکرم افزون کند و خلعت بنده‌گی به تنم کند و توفیق جبران غفلت و تغافل به من و به همه بدهد…
ملتمس دعای خیر و طالب عفو و گذشت دوستانم… .
یا علی مددی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.