یکی از همکارهامان قبلِ اینکه بیاید اینجا و همکار ما در سازمان آرامستان شود، راننده ماشین سنگین بوده. یه این جماعت در اصطلاح میگویند «شوفر بیابانی» و اصلش این است که این جماعت وجب به وجبِ شرق و غرب و شمال و جنوبِ ایران را با غربیلک و دنده و کلاج و ترمزِ ماشینشان متر …
کتاب برای کسی که آنرا نوشته در حکم اولاد است. و کسی که آنرا نوشته در حکم پدر. وقتی کتابی به دنیا میآید و نسخه اولش را میدهند دست کسی که آنرا نوشته، مثل آن است که طفلِ تازه به دنیا آمدهای را قنداق پیچ بگذارند در آغوش پدر و پدر محو تماشای مخلوقی شود …
سی و دومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امروز با مصلا خداحافظی کرد تا سالِ بعد. امسال نمایشگاه را به سبب اینکه میخورد به ایام ماه مبارک و همزمانیش با ماه صیام، مردم شهرستانیِ مشتاق کتاب را دچار مشقت میکرد، چند روز زودتر شروعش کردند که یک روز مانده به رمضان تمامش کنند و بازدید کننده …