دفاع

رُقعه‌ی دعوت

به فضل پروردگار، همت دوستان “خانه دانش و فرهنگ زریاب” باعث شده که ام‌روز عصر برنامه‌ای تحت عنوان نقد و بررسی کتاب “اشتباه می‌کنید! من زنده‌ام” و رونمائی از کتاب “دَرضیه” که هر دو در باب حیات طیبه‌ی شهید عزیزمان، علی آقای شرفخانلو به زیور چاپ آراسته شده‌اند، در محل کتاب‌خانه‌ی سازمان تبلیغات اسلامی خوی …

الاعرابُ اَشَدُّ کفرا…

۱٫ اگر آل سعود و هم‌پیاله‌های عربش از شاخ آفریقا تا شبه جزیره توانِ یک‌جا جمع شدن و اتحاد و تصمیم برای حمله و بازپس‌گیری حق!! غصب شده‌ی حکومت‌های عربی را داشتند، چرا تا الآن که بیش از پنجاه سال است حق حکومت برادرانِ عرب‌شان در فلسطین لگدمال صهاینه شده، نتوانسته‌اند ارتش بزرگ عربی را …

تمرین

برایم سوال بود که؛ وقتی وسیله‌ی رفتنش مهیاست چرا خودش را از اجر جهاد در راه خدا محروم می‌کند؟ گفت: روایتی خوانده است که توصیه می‌کند مؤمنان خودشان را برای نبرد آخرالزمان حفظ کنند و لابد حالا که هنوز نبرد آخرالزمان فرا نرسیده، رفتن به معرکه‌هائی از این دست، مترادف حفظ نکردن خود است برای …

شفق؛ سرودی برای سرو تا همیشه ایستاده، هنرمند شهید، مهندس محمد فتحعلیزاده

متولد خوی؛ بیست و پنج روز گذشته از خرداد سال سی و دو. بچه‌ی محله‌ی “خیابان تبریز”، کوچه‌ی صابون‌چیلار؛ محمد فتح‌علی‌زاده‌ی قره‌شعبان. کسی که از کودکی محبت اهل بیت پیامبر با شیر مادر در جانش نشست و از وقتی قرآن خواندن آموخت، آیات جهاد و شهادت برایش دل‌نشین‌تر می‌نمود. هنر، بذری بود نوپا که قدم …

پاسدار

با لباس یک‌دست سبز، و آرم زیبائی که در سینه‌ی چپ روی قلبش دوخته شده بود، جلویم ایستاد. طول کشید تا چشمم بر تشعشع ساقه‌های نورانی آفتاب سحرگاهی غلبه کند و چشم‌هایش را ببینم و بفهمم که این جوان رعنای تازه پاسدار شده، مصطفاست. خاک باران خورده‌ی مزار شهداء، در صبحی دل‌انگیز، شاید هم‌این یک …

اقتصاد مقاومتی؛ الفبای غیرت

امروز دشمنان براى ملت ایران با تحریم مشکل درست کردند؛ خب، حالا اگر آمدند شرط برداشتن تحریم را یک چیزى قرار دادند که شما غیرتت نمی‌گنجد که آن را انجام بدهى؛ چه کار می‌کنید؟ قطعاً قبول نمی‌کنید. معلوم است هیچ مسئولى موافق نیست که در مقابلِ دشمنان کوتاه بیاید و براى اینکه مثلاً تحریم‌ها برداشته …

جهاد؛ عمــــاد

“خوش به حال او که پیش از آنکه مرگ لحظه‌ای به بردنش فکر هم کند بی هوا پرید… چند عکس و یک خبر… از او همین به ما رسید چند عکس و یک خبر و نام کوچکش نام کوچکش «جهاد» بود نام خانوادگی: شهید” +

اتفاق

از حُسن اتفاق، شروع کار برای تو مصادف شد با بیست و هشتمین سال‌گرد روزی که آسمانی شدی و از قضاء در ساعتی از روز که می‌گویند از خاک خون رنگ شلمچه تا افلاک پر گشودی… . برادرت بی‌هیچ بغض و حسرتی از تو می‌گفت و می‌گفت تو هنوز و همیشه در تمام این بیست …

کارت پایان خدمتش گم شده!

زبان در دهانش نمی‌چرخید. پیری و چند سکته‌ی ناقص و کامل، کلام را نمی‌گذاشت که در کامش منعقد شود و به هزار والذاریات توانست بفهماندم که آمده پیِ مدارکِ هویتیِ پسرش که توی هوی العظیم شهید شده و تا من آمدم بگویم که شغل و دفتر و دستک ما (متأسفانه!) هیچ ربطی به شهید و …

الفت

و کسی جز امام قادر نیست کینه‌های کهنه‌ی دو ملت را طوری از دل‌ها بزداید که تو انگار کن از روز اول هیچ کینه و قهر و غضبی در بین نبوده و انگار نه انگار که این دو کشور تا همین چند سال قبل برای هم تیغ از رو بسته بودند و ام‌روز به مدد …