دفاع

و ان عُدتُم عُدنا!

با سگ خبیثِ نحسِ نجسِ هاری که جز زور نمی‌فهمد به‌ترین زبان مکالمه، نشاندن مشت پولادین است و داغ و درفش در صورت کریهش. الغرض، دی‌روز که حضرت آقا فرمودند لازمست کرانه‌ی غربی و اراضی حول و حوش قدس شریف هم مثل غزه مسلح شوند، بارقه‌ی امید در دل‌مان روئیده که انبارهای سلاح مقاومت در …

رقصی چنین میانه‌ی میدانم آرزوست!

زندگیش مثال اسمش بود؛ حنیفِ درستی درست زنده‌گی کرده بود و آن‌همه راه پر پیچ و خم تا شهادتش را توانسته بود درست طی کند؛ آن‌قدر که درست به مقصد برسد. – گیریم چند سال دیرتر و جائی نه در جبهه‌های غرب و جنوب؛ هفده هجده سال بعد از جنگ و در حوالی شهر خودمان …

خیبر خیبر یا صهیون!

صهاینه علیهم لعنت الله و الخلق اجمعین در چهارمین نوبتِ جنگِ نیابتی‌ای که راه انداخته‌اند، طعم تلخ ذلت و شکست را چشیدند. عبرت از جنگ سی و سه روزه، بیست و دو روزه، هشت روزه کافی بود که فهم ناقص‌شان نگذارد در گرداب جنگ چهارم گرفتار نشوند که شدند. و فی‌الحال در سایه‌ی حاشیه‌ی امنی …

پنجاه و هشتی

عطرش اتاق را پر از بوی پاسدارهای دهه‌ی شصت کرده بود. تو انگار کن پرتاب شده‌ای در روزهای جنگ، میان جوان‌هائی که محجوب بودند و سر به زیر و دائم الذکر که پیراهنِ سفیدِ بلند می‌پوشیدند و نگاه‌شان مدام به زمین بود و دل‌شان مستقیم متصل به آسمان. گفت که از پنجاه و هشتی‌های سپاه …

روز داغ؛ روزه‌ی داغ

از این رمضان‌های داغ که در خنکای نسیمِ مطبوع کولرهای گازی سهل و ممتنع شده، آبی برای تحمل سختی که از مهمات روزه است گرم نمی‌شود. نمی‌دانم اگر بنا بود جهادی مثل آن‌چه ام‌سال برای شیعیان عراق در مقابله با فواحشِ داعش پیش آمده برای ما رخ می‌داد، از فیض جهاد می‌گذشتیم یا از خیر …

برای “چمران” (با تأخیر)

“رضا سگه(!) یه لات بود تو مشهد. هم سگ خرید و فروش می‌کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می‌رفت سمت کوه‌سنگی برای دعوا! و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگ‌های نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی …

عرصه‌ی سیمرغ و مگسی به نام داعش

در این‌که شهید زنده‌ی سپاه دلیران ایران، حاج قاسم سلیمانی یلِ همیشه پیروز میدان است شکی نیست. در این‌که معرکه‌ی نبرد در خاورمیانه دلیری به دلاوری حاج قاسم ندارد هم دوست و دشمن به یک نظرند. و از این‌که حاج قاسم، چهاردهمین سردارِ مفتخر به رتبه‌ی سرلشکری، مهره گردانِ اصلی تحرکات امنیتی و نظامی در …

جوان مؤمن انقلابی

تاریخ سی و چند ساله‌ی انقلاب را که مرور کنی، بچه حرب‌اللهی‌های مظلوم و بی‌ادعائی را می‌بینی که آرام و سر به زیر و ذکر بر لب و سُبحه بر کف، ایستاده‌اند آماده که کِی و کجا کار انقلاب گره خورد بروند برای گشودنش. بچه حزب‌اللهی‌ها سهم خواه نیستند و اصلن قائل به این نیستند …

روز پاسدار

و مفتخرم به پدری که پاسدار بود. و به لباسی که مفتخر به پوشیدنش بود. و به خونش که به گواهی عهدی که با امامِ شهیدش بسته بود، روی لباس سبز پاسداری‌اش ریخت. و به راهش که مستقیم می‌خورد به بهشت. و یقین دارم که خدا، آن بالا بالاها، هوای پاسداران انقلاب خمینی را یک …

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!

با این‌که دیگر سال‌هاست پوتین پا نمی‌کند، هنوز روی کفش‌هایش یک لایه‌ی نازک از خاک و خل را دارد. در شصت سالگی، وقتی که وقت پارک گردی و قدم زدنِ عصرانه و خواندنِ صفحه‌ی حوادثِ روزنامه‌هایش است، جای همه‌ی ترفندهای هم‌سن و سال‌هایش برای گذر زمان، وقت کم می‌آورد. هر بار که در این‌سال‌ها دیدمش، …