وقتی دست خدا را بستند و پهلوی ناموس خدا شکافت وقتی حرمت حریم خانه ی وحی ِ خدا لگدمال آن شل چپ دست شد و گل یاس ِ سپید به زردی گرائید وقتی ماه ِ صورت کبود، رخ از آفتاب نهان می کرد و شیر خدا چاره از دست داده بود وقتی آسمان از شدت …
میدانی فرق بین “ضَرَبَ” و “رَفَسَ” را؟ می دانی ضرب به زدن می گویند و رفس به لگد زدن؟ می دانی دو روایت است در نقل آن ساعت که آن حرامی آتش در گلستان وحی انداخت؟ روایت اول که می گوید: «انّ عمر رفس فاطمه حتی أسقطت بمحسن»(۱) و نقل دوم که آورده است: «انّ …
طی این سال ها هر بار که خواسته ام چیزکی بنویسم، قبلترش چیزی از درونم جوشیده و آنقدر جوشیده که سر ریز شده و ریخته روی کلماتی که جمله هائی شده اند که باید!!! می نوشتم شان تا بقول امام عاشق، حضرت صادق علیه السلام: دل م به نوشتن شان آرام شود. خاصیت عجیبی که …
«سنت لایتغیر الهى نگذاشت که زهراى مرضیه در پشت حجاب غلیظ اوهام پنهان بماند، و آن ستارهى درخشان خونین، در گذشت زمان به خورشیدى تابان بدل شد. و امروز نام او و یاد مظلومیت او از همهى حصارهاى کتمان، عبور کرده است، و به اعماق دلها و جانها رسیده است. و این درخشندگى و فزایندگى …
آذری نباشی نمی فهمی بار غصه و مصیبتی که در ای وای ننه م ای وای نهان شده با جگر شیعه چه ها که نمی کند…
دانه درشت، دانه ریز، کنگره ای، تربت یا شاه مقصود، با همه جور تسبیحی، بعد نمازهای بسیار گفته ایم: گاهی که تسبیحی نبوده با بند انگشت هایمان گفته ایم.حاج آقاهای زیادی سال هاست بعد سلام نماز مسجد می گویند: و ما بلافاصله همه با هم کلمات را زیر لب تکرار می کنیم. شده عادت مانوس …
اهالی شهر را خبر کنید. دیگر نه حاجت به هیزم است و نه نیاز به بریدن درخت بیت الاحزان. دیگر نه حتی خبری از مویه های جان گذار شبانه… اهالی را بگوئید تا آسوده! بخوابند. شهر در امن و امان! است… راحت یاتین مدینه لی لر ئولدی فاطمه…
با خودم فکر می کنم حالا کوچه ء ما چقدر تاریک است گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه راستی! فاطمیه نزدیک است… سیدحمید رضا برقعی ——————————– کاملش این جــا، در یک قاچ انار است!
۴ بالام اِوده گَلَر نالیه یولدان گچن آغلار! کوچه ده بیر های اوجالسا، هامی دان چوخ حسن آغلار…
بانوی من! بی تو، وزن و قافیه تعطیل می شود قحطی استعاره و تمثیل می شود …