اِقرَ‌أ كِتابَك

دو کلمه حرف حساب!

سال‌ها بود دربه در دنبال “دو کلمه حرف حساب” بودم و نمی‌یافتمش. جستجوی نمایش‌گاه و حوالی انقلاب و بساط کتاب‌فروش‌های دور و بر ارگ تبریز بی‌حاصل بود و بی‌فایده و ما بودیم و حسرت یافتن “دو کلمه حرف حساب ِ” پر حاشیه! دی‌روز اما پی ِ سفری غیرمترقبه، وقتی در خروجی شهر نگه داشتم تا …

شرم

عبدالقادر گیلانی رحمت الله علیه را دیدند که در حرم کعبه روی بر حصباء [سنگریزه – خاک] نهاده، همی گفت: ای خداوند ببخشای و اگر هر آینه مستوجب عقوبتم، در قیامت مرا نابینا برانگیز تا در روی نیکان شرمساری نبرم. – – – – – – – – – گلستان سعدی. باب دوم. در اخلاق …

آبروداری

کسی برای دوخت لباس به مغازه ی ما نمی آمد. هر از چندگاهی، کسی با کت یا شلواری در دست، گذرش به مغازه ی می افتاد اما پدرم با دیدن مشتری لباس به دست، بلافاصله چهره در هم می کشید و جواب سلام تازه وارد را با تاخیر و بی اعتنائی می داد. مشتری در …

رنجِ دوست داشتن

هرکه خود را در چیزی که دوست دارد رها سازد، او را در چیزی که دوست ندارد به رنج اندازد… – – – – – – امام امیرالمومنین. غررالحکم و دررالکلم. تالیف عبدالواحد آمدی. ترجمه ی محمد انصاری

پیرمرد فیس بوکی

تا بوده، بیرون نمایشگاه کتاب مصلی، هر بساطی که بوده مال چیبس و پفک فروشی بوده و دکه ی تشخیص فوری فشار خون و تناسب قد و وزن و چادر گاج و گنج آزمون و تخفیفات ویژه ی قلم چی… و مرکز ملی! پاسخ به سوالات شرعی… اما نمایشگاه ربع قرنی امسال، پیرمردی داشت با …

ضیافتِ خواندن

اردی بهشت تهران بارانی ترافیک منتهی به مصلی داد و بیداد دادزن های حوالی نمایشگاه یک بطری آب معدنی تگری که اگر بین ترافیک و ازدحام و گرمای شبستان ها نباشد کار تشنه گی ات با کرام الکاتبین است کیف های تبلیغاتی گاج و گنج آزمون و نشر مرکز به دست بازگشتگان از ضیافت کتاب …

قصه ی یک راه ِ طی شده

تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکده‌های هنری درس خوانده‌ام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعتها از وقتم …

عقاید یک دلقک!

یکی از اصول این کار، ناشناس ماندن است. دلیلش را هم نمی دانم. ولی وقتی بچه ها به هویت دلقک پی می برند دیگر دلقک نیست، یک آدم بزرگ است که مسخره بازی در می آورد. – – – – – خاطرات یک دلقک/ داستان همشهری. کتاب یازدهم/ شماره ی اسفند۹۰ و فروردین۹۱

درد مردمِ بی‌قصه

کوچه‌هایی با کوچه‌های دیگر فرق می‌کنند که با خیال کسی یا قصه‌ای از آن گذشته باشی، وگرنه هرجای این شهر مثل هرجای دیگرش می‌شود. مردم شهر مثل نان شب به قصه، به خیال، به تصویرهای ناهوشیار نیاز دارند و جهان ناهوشیاری دور شده است. از دست‌مان رفته. باغ‌های مخفی از پشت پنجره‌ها و درها کوچ …

شاه کار ِ شیطان!

یکی از حجاب های بزرگ خود بینی است! که شخص متعلم، خود را به واسطه ی این حجاب مستغنی ببیند و نیازمند به استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهم شیطان است! که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه دارد راضی و قانع کند… – – – – …