آیه

صدقه‌ی اشک

ناچیزیم و دست‌خالی با مال و متاعی اندک آمده به آستانِ شاه به حضورِ حضرتِ شاه ایها العزیز؛ مَسَِنا و اَهلَنا الضُر… فَاَوفَ لنا الکَیل و تصَّدق علینا + کریما شاها حسینا سهمِ اشکِ ما را دو صد چندان کن و چشمه‌ی رحمتِ اشکت را در ما بجوشان… .

والعاقبهُ للمتقین

وقتی در اتمسفر جمهوری اسلامی، کاری بر عهده‌ات می‌گذارند یا کاری بر عهده می‌گیری، یعنی حاصل خون هزاران شهید تقدیم تو شده و تو باید قبلِ هر ملاحظه‌ای، ملاحظه‌ی خون‌هائی را بکنی که ریخته شدند تا اساس مُلک و ملت نریزد و شکستند تا غیرت و غرورمان نشکند. هربار وقتی جنگ دیده‌ها و شهید دیده‌ها …

تو در جانِ منی؛ من غم ندارم!

سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی «اَرنی» نگفته گفتی دو هزار «لَن تَرانی» – – – چو رسی به طور سینا «اَرنی» مگو تو بگذر که نیارزد این تمنا به جواب «لَن تَرانی» – – – چو رسی به طور سینا «اَرنی» بگو تو مگذر چه خوش است از او جوابی چه «تری» چه …

الحجُ عرفات

صحرای عرفات در منتهی الیه شرقی مکه و در فاصله‌ی تقریبن بیست‌ویک کیلومتری از کعبه قرار دارد و خارج از حرم محسوب می‌شود. حجاج، از عصر روز هشتم ذی‌حجه با احرام مجدد در مکه (و بنا به فتوای برخی مراجع در داخل مسجدالحرام) عازم عرفات می‌شوند و به مرور خود را به سرزمین پر از …

یادت در من جاوید…

پارسالِ قمری هم‌این روز و هم‌این دقائق و هم‌این لحظات در شوری شیرین با دلی پر از اضطراب و امید غسل کرده و جامه‌ی دنیا از تن برون کرده و به هیئت سپید جامه‌گان درآمده وقتی ضربان قلب‌ها در آخرین لحظاتِ قبلِ شروع مناسکِ تمتع کمی بیش از دو برابر ِ معمول می‌زد لبیک گفتیم …

ت‍ ــــــــ‍‍‍‍‌‌‌‍‌‌‌‍ ـو ره ب‍ ‍‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍ن‍ م‍‍‌‌‌ ‍ا

این‌روزها چه‌قدر عمل کردن به آن‌چه از قرآن برایت خوانده‌اند سخت شده؛ خاصه آن‌جایش که فرموده: وَ اصْبِرْ‌ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَ‌بَّهُم بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِ‌یدُونَ وَجْهَه وَ لَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُم تُرِ‌یدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِ‌نَا وَا تَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُ‌هُ فُرُ‌طًا + و با کسانى که پروردگارشان …

پیش‌درآمدی بر یک فقره کرشمه‌ی خسروانی!

آن اتفاق که اول و آخر و وسط و قبل و بعدش شیرین بود آن اتفاق که حتی وقتی تمام شد شیرینی‌اش تمام نشد آن اتفاق که اتفاقی‌ترین اتفاق عالم بود و من محتاج‌ترین به فضلی که داشت و سرشار بود دارد انگار تکرار می‌شود… ابر و باد و مه و خورشید و فلک انگار …