آیه

هشتاد و چهار؛ نود و شیش!

هر بار، اول به تلفن دفترِ کارم زنگ می‌زند و اگر نبودم به تلفنِ هم‌راهم. بر خلاف صبوری‌ای که در سائر شئون زنده‌گیش دارد، پای بوق‌های تلفن کم صبر است و کافیست گوشی دو سه بار بوق بخورد و برنداری تا تلفن را قطع کند و برود سراغِ شماره‌ی دیگری که از تو دارد. الغرض، …

اخلاص

گفت: تا خالص نشوی ذوب نمی‌شوی و تا ذوب نشوی در او فنا نخواهی شد. حالا هزاری هم دوره بیفتی که؛ من آنم که رستم بُود پهلوان. گفت: اخلاص هزار نکته‌ی باریک‌تر از مو دارد و نکته‌ی اولش این که؛ مؤثری را جز خدا نشناسی و تأثیر را فقط از ذات قدس او بگیری و …

در حلقه‌ی رندان

هم‌پائی با رقصِ آیات بهشت در لابه‌لای کتاب کریم و تجلیِ وصالِ یار + و خوردن از جامِ مخصوصی که ساقی خود در آن مـِی می‌خورد + سخت می‌آید به دست! اما در پی آن جام باش… . + و من بنده‌ی آن دمم ساقی گوید؛ یک جامِ دگر بگیر! و من نتوانم!

وَ إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا

از حماقتی که در آمریکائی‌ها در فقره‌ی حمله به افغانستان و عراق دیدیم بعید است، عقل‌شان برسد و انبار باروتِ منطقه را در حلب و دمشق و شامات به آتش نکشند. جنگی که مثلِ دوتای قبلی و خصوصا در مدل عراقی‌اش شروع کننده بودند و ام‌روز بعد از ده دوازده سال، هنوز از باتلاقِ خود …

من شر الوسواس الخناس…

تا سردار سر آستین‌هایش را بزند پائین و با دست‌هائی که هنوز آبِ وضو از آن‌ها چکان بود سجاده‌اش را باز کند و اذان را به اقامه و اقامه را به قد قامت الصلوه برساند و تکبیر بگوید، محو ردیف‌های نامنظمِ کتاب‌هائی بودم که معلوم بود دست‌چین شده‌اند برای دم دست بودن و جلوی چشم …

جهاد

سلامٌ علی هیئت دانشجوئی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی الناس. و این در واقع در درجه‌ی اول، عمران و خدمت و احسان به خودشان است که: من عمل صالحاً فلانفسهم یمهدون +. ان‌شاءالله موفق باشید. – – – این‌که رهبرِ آدم، به پاس کاری که کرده‌ای …

شرّ اعظم

محضر آیت‌الله بهاءالدّینی بودیم. موقع استراحت ایشان بود امّا یکی از آقایان – که روحانی بود – اصرار داشت که می‌خواهم ایشان را ببینم و کسب تکلیف کنم. ایشان فرمودند: بیا، آمدند. فرمودند: حرفتان را بگویید. آن شخص گفت: جلوی این دو نفر بگویم؟ آقا فرمودند: بله، جلوی همین‌ها بیان کنید. گفت: می‌خواهم برای مجلس، …

راه‌پیمائی

فردا هم‌پای همه‌ی دشمنان قسم خورده‌ی یهود پا بر خرخره‌ی قومی عنود خواهم گذاشت تا کابوس “نیل تا فرات”شان را باز پری‌شان کنم و فریاد بزنم؛ “فلسطین، فلسطینِ از نهر تا بحر است و آزاد خواهد شد و به آغوش اسلام برخواهد گشت! در این هیچ تردید نیست… .” + فردا روی آسفالت داغ خیابان …