شبجمعه ۲۶ مرداد ۸۶ / سوم شعبان ۱۴۲۸ – – – – اینجا در مسجد النبی، قبل مغرب سفرههایی برای افطار پهن میکنند در قسمت غربی مسجد، همان جائیکه پیرمرد میگفت تازه بنا شده. اشربهاش از آب زمزم است و قهوه و چای و اطعمهاش خرما. وقت افطارشان مقارن است با وقت اذان اول یعنی …
پرسیدم: اوضاع بههم ریختهی دنیا و احوال پریشان شام و حجاز، گوربهگور شدن سعودیها و فتنهای که دامن بشّارالاسد گرفته را اگر بگذاریم کنار توصیفاتی که از روزهای قبل ظهور برایمان گفتهای کورسوی امیدی هست که فرجی حاصل شود و یار سفر برده باز آید؟ گفت: اولن که دنیا بههم ریخته و نریختهاش، فدای ناز …
از مصطفای چمران تا مصطفای احمدیروشن سی سال فاصله بود. مصطفای عارف ِ مسلح که شهید شاخص سال شصت بود و مصطفای دانشمند ِ عاشق که ذبیح عظیم سال نود. که هر دو زیر ظل ِ عَلَم عِلم قد برافراشته بودند و عِلم ِ عمل به عشق را در فیزیک ِ قوهی مستتر بین ذرههای …
طوفانی که آمد و رفت، یادم آورد باید! دل از هر چه غیر خداست کـَند. یادم آورد دل اگر دل باشد، مـِلک مطلق و مال بی شریک ِ دلدار است. یادم آورد در خانهی دل و در خلوت یار، جز یار نمیگنجد! فهمیدم این طوفان مشیت حکیمانهای بود که خدا بندهاش را به آن آزمود …
و خدائی که آن بالا جای حق نشسته غیورتر از آن است که دو حـُب را در یک دل تاب بیاورد… فکرش را بکن یواشیواش و یکییکی انگار نه که آن غیر، جای او را در دلی گرفتهباشد، و از سر فراغت و طیبت همهی تعلقات را همهی پایبندها و پایبندیها را همهی دلبستگیها را …
تعریف شغل سازمانی ما یک سطر بیشتر نیست؛ ارائهی خدمات! تعریفی که شعاع دائرهاش از رفع ابتدائیترین نیازهای بهداشت محیطی را شامل است تا ارائهی سرویسهای تخصصی با سیستمهای روزآمد و مکانیزه. کسی در کسوت ما، نمیتوانم و نمیشود و بماند برای فردا، توی کار نمیآورد. و نوع نیازهائی که سوی ما روان شدهاند، دارای …
میگفت هیچ حرفی را به قیمت گویندهاش نخرید! میگفت تدبر و تفکر مال همینجاست که آنرا روی حرفی که میشنوید بگذارید که از صافی ِ فهمی که دارید رد شود! که اگر توانست رد شود بپذیریدش. و آیه میخواند که: وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانا که یعنی: اهل معنا آیه …
از همان سالهای کودکی که وقت صلاه ظهر و با ذوق تمام از حوض نقلی مسجد وضو میگرفتم و آببازی و مسلمانیم قاطی هم بود و بیشتر از وضو گرفتن، خوش داشتم که با هر مشتی که داخل آب میکنم برای شستن صورت و دست راست و چپ، خلوت ماهیقرمزهای ته حوض پریشان شود و …
این سالها که اماممان رفته است و علم بر دوش ِ پیر ِ جواندل ِ دیگریست، اینهمه از امام گفتهایم و شنیدهایم و کم گفتهایم از ساکنِ سادهزیست حسینه ی محقر و ساده ی خیابان “فلسطین جنوبیِ” تهران که بعد امام نگذاشت سرگردان بمانیم و یکتنه ایستاد و نگذاشت امانت ِ امام به دست نااهلان …
امامخمینی پیامبر تازه ای نبود، اما او از یادآوران بود. از مخاطبان (انت مُذَکّر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاد آوری کرد، و پس چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی میگذشت، چون اسلاف خویش؛ ابراهیم و اسماعیل و محمد (صلیاللهعلیهم) عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد. …