جماعت خدا

کاش می‌شد که تلفنی اظهار عشقی به ایشان می‌کردیم!

“یک بار استاد به من گفتند که دلم برای شنیدن صدای آقای خامنه‌ای تنگ آمده است و کاش می‌شد که تلفنی اظهار عشقی به ایشان می‌کردیم. استاد معمولاً با تلفن صحبت نمی‌کردند و حتی با آداب صحبت تلفنی هم آشنا نبودند. مثلاً «الو» نمی‌گفتند یا تعارفات متعارف در صحبت‌های تلفنی را مراعات نمی‌کردند و به‌شدت …

نرمش قهرمانانه!

ما همان‌قدر که انقلابی و پرشور و پر حرارتیم همان‌قدر و حتا بیش‌تر تابع امر ره‌بریـــم. و انقلابی‌گری بی حضور و راه‌نمائی ره‌بر معنا ندارد. همان‌قدر که تیغ‌هایمان بُــرّان و عزم‌هامان راسخ است مطیع تدبیری هستیم که حکم به “نرمش قهرمانانه” کند. خدا بر علو درجات حمیدِ باکری بیفزاید که می‌گفت: “کار امام در جامعه …

هشتاد و چهار؛ نود و شیش!

هر بار، اول به تلفن دفترِ کارم زنگ می‌زند و اگر نبودم به تلفنِ هم‌راهم. بر خلاف صبوری‌ای که در سائر شئون زنده‌گیش دارد، پای بوق‌های تلفن کم صبر است و کافیست گوشی دو سه بار بوق بخورد و برنداری تا تلفن را قطع کند و برود سراغِ شماره‌ی دیگری که از تو دارد. الغرض، …

اخلاص

گفت: تا خالص نشوی ذوب نمی‌شوی و تا ذوب نشوی در او فنا نخواهی شد. حالا هزاری هم دوره بیفتی که؛ من آنم که رستم بُود پهلوان. گفت: اخلاص هزار نکته‌ی باریک‌تر از مو دارد و نکته‌ی اولش این که؛ مؤثری را جز خدا نشناسی و تأثیر را فقط از ذات قدس او بگیری و …

برای موسای مسیح؛ به بهانه‌ی سال‌روز ربوده شدنش…

“در این‌جا لازم است من اشاره بکنم به عزیز گمشده‌ی مسلمانانِ جنوبِ لبنان؛ یعنی امام موسای صدر که به‌وسیله‌ی ایادی دشمن بزرگ و امپریالیست‌ها و عمال و مزدورانشان ربوده شده است. من در این روزِ جمعه، روز جمعه آخر ماه رمضان با این دهان روزه و این اجتماع عظیمی که شما دارید و در این …

وَ إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا

از حماقتی که در آمریکائی‌ها در فقره‌ی حمله به افغانستان و عراق دیدیم بعید است، عقل‌شان برسد و انبار باروتِ منطقه را در حلب و دمشق و شامات به آتش نکشند. جنگی که مثلِ دوتای قبلی و خصوصا در مدل عراقی‌اش شروع کننده بودند و ام‌روز بعد از ده دوازده سال، هنوز از باتلاقِ خود …

جهاد

سلامٌ علی هیئت دانشجوئی آل یاسین، حین یعمرون و حین یخدمون و حین یبنون و حین یُحسنون الی الناس. و این در واقع در درجه‌ی اول، عمران و خدمت و احسان به خودشان است که: من عمل صالحاً فلانفسهم یمهدون +. ان‌شاءالله موفق باشید. – – – این‌که رهبرِ آدم، به پاس کاری که کرده‌ای …

شبی در منزل جانانه…

به نظر شما کسی که برای کار غیر مهمی زنگ بزند به دوستی و دست بر قضا، تلفن رفیقش “دایورت” باشد روی خط تلفنی که وصل است به مضجعِ نورانیِ سلطان سریر ارتضاء، امام علی پسر موسا؛ “الرضــــاء” و یک‌هو دلش هُــــرّی بریزد پائین که در این سی ثانیه و در ازدحام هجمه‌ی صداهای دردمند …

عبـــــاس؛ روایت دیگری از آدم‌های خوب شهر

سؤالش بی‌خود بود؛ “حاجی راستی چرا نمی‌ری سوریه برای دفاع از حرم؟ بچه‌ها دارند اسم می‌نویسند!” و انگار آتش افتاده باشد به جان حاج عباس و گـُر گرفته باشد و دردِ دلش عین زخم کهنه‌ای که خون رویش به نازکی شترک بسته باشد، باز شود و غم همه‌ی مساحت چشم‌های سیاهش را بگیرد و در …

شرّ اعظم

محضر آیت‌الله بهاءالدّینی بودیم. موقع استراحت ایشان بود امّا یکی از آقایان – که روحانی بود – اصرار داشت که می‌خواهم ایشان را ببینم و کسب تکلیف کنم. ایشان فرمودند: بیا، آمدند. فرمودند: حرفتان را بگویید. آن شخص گفت: جلوی این دو نفر بگویم؟ آقا فرمودند: بله، جلوی همین‌ها بیان کنید. گفت: می‌خواهم برای مجلس، …