و گره سر در گمِ کلافی که دستم دادهای فقط با سر انگشت تو آشناست و با عزمِ دستانِ گرهگُشایت باز شدنیست و لا غیر!
امروز بعد از کلاسِ ریاضی آمدم سراغت. با دفتر ِ مشقِ حسابم و بعد کلی کلنجار با ضرب و تقسیم و جمع و تفریقهای یکان و دهگان و صدگان و هزارگانی که معلم یادم داده بود. روی سنگِ یکدست سفیدت، بعد از “هوالشهید” و عنوانِ “معلمِ پاسدار” و اسم زیبائی که داشتی، نوشته بود: روز …
از من و شما هم سؤال میکنند دربارهى وعده و عهدى که با خدا کردیم؛ ما با خدا معاهده داریم. حالا در این آیهى شریفه – مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدوا الله عَلَیهِ + – این عهدى که میگوید مؤمنین با خدا بستهاند و بعضى از مؤمنین به این عهد بهنیکى وفا کردند و …
الهی به حق ساقی بده جامی زآن شرابِ نورانی که چهل روز نگذشته دمی بیاسائیم در جوارِ روحانی و ختمِ ساغر را در جوارِ عالم پناهِ حضرتِ سقا، میهمانِ اربعین سیدِ شهیدان باشیم. همین. آمین یا رب العالمین!
چون بدون زیارت و با آرزوی زیارت کربلا از این دنیا میروم، خواهش میکنم که انشاءالله بعد از آزادی کربلا عکس مرا به عنوان زائر امام حسین(علیهالسلام) بزرگ آموزگار شهادت به کربلا برده و در زیر پای امام (علیهالسلام) نصب نمائید و در زیرش جملهی: با آرزوی زیارت تو شهید شدم یا حسین را بنویسید. …
“تو را به خاطر دِرهم چه دَرهمت کردند…” +
تا نیائی بیرقِ سیاهِ ماتم و عَلَمِ سرخ انتقام از گنبد مفتونگر حسین پائین نمیآید که نمیآید… . بیا و خونِ هفتاد و دو ذبح عظیم را بستان و خونمان را فدای راهِ “خونِ خدا” گردان… .
امسال بیا و ما را در خیل همراهانت بپذیر. بیا و ما را طفیلی کاروانت کن. بیا و ما را به میهمانی عطش بَر و عطشانمان کن… ما را سایهی عَلَمّ هیئت تو ثواب خلد برین دارد و گر نعمت وصل تو برازندهی ما نیست بگذار که در سایهی دیوار تو مانیم!
در کوچه پس کوچههای پائیزی و بارانِ فصل ندیدهی اصفهان در غروب دلگیر جمعهای خسته در شهری آرام از یک روزِ تمام تعطیلی پیرزنی بود تنها با قاب عکسی چوبی در بین گلهای شمعدانی و حسرتی که هنوز بعدِ سی و یک سال با او بود؛ میگفت: سی و یک سالِ پیش درست دهم آبان …
وقتی در اتمسفر جمهوری اسلامی، کاری بر عهدهات میگذارند یا کاری بر عهده میگیری، یعنی حاصل خون هزاران شهید تقدیم تو شده و تو باید قبلِ هر ملاحظهای، ملاحظهی خونهائی را بکنی که ریخته شدند تا اساس مُلک و ملت نریزد و شکستند تا غیرت و غرورمان نشکند. هربار وقتی جنگ دیدهها و شهید دیدهها …