حاج محمد علی زائر پیرسالی بود با چهرهای نورانی که نشان سجدههای طولانی در پیشانیاش جا خوش کردهبود و دائمالذکر و دائمالتسبیح همیشه لبش به استغفار میچرخید و تسبیح شاه مقصود خوش دست و انگشتریهای عقیق و فیروزهایش از او حاجی دلبری ساختهبود که آدم دوست داشت بایستد و هی نگاهش کند و نگاهش کند …
شب آخر در منا، بیخبر از همه جا، وقت بستهبندی صبحانهی فردا در چادر تدارکات کاروان کسی آمد با دفتر و دستک و یال و کوپال و مینمود که بازرسی چیزی باید باشد. آمد و مثل الباقی بازرسها مدیر را خواست و یک سری سوالات کلیشهای که فقط به درد پر کردن جدول آمار و …
دزفولیها رسم دارند حاجیشان که از مکه برگشت، به نشانهی حاجی بودن صاحبخانه و به تعداد حج رفتههای آن خانه، بیرق سبز کوچکی بزنند بالای درب و بعد به تعداد اولاد ذکور خانواده به آن بیفزایند. سالها قبل این علامت را بالای بعض خانههای دزفول دیدهبودم و رسم جالب مردم مهماننواز دزفول و خاطرهی روزهای …
ما هنوز شهادتی بیدرد میطلبیم، غافل از آنکه شهادت را جز به اهل درد نمیدهند… سیدمرتضای آوینی. رحمهاللهعلیه
با شوق با چشمهائی که در عمقشان درخشش شوق دیدار ته نشین شده بود آمده بود که با ذوق بگوید: علی، بعد هرگز آمده به خوابش. میگفت: از شوق دیداری که تازه کرده از نیمهشبِ دیشب تا الان که آمده بود برای بدرقه خواب به چشمش نیامده میگفت: دلش گواه است که این راه را …
هنوز بعد سی و سه سال از دمیدهشدن نفخهی صور رستاخیز فتح و آغاز بعثت دیگر بارهی انسان و شروع جنگی نابرابر و ناخواسته غربت غیورانی که غیرت از اشعه نگاهشان میبارید و سر و جان در آستان جانان بردند و پایمردیشان به افسانهها پردهی حقیقت پوشاند و به ما، جامهی عزت و سر فرازی …
حاج میرمحمدعلی ناصحی اسطورهای بود که زندگیاش در دو چیز خلاصه بود: عقیده و جهاد – – – به سبب حق استادیای که او بر ضمهی پدرم داشت و قرآنی که به او آموختهبود و راه حقی که به او نشان دادهبود و تربیتی که او را کردهبود و هزار هزار بذر حسنه و خیر …
مگر میشود برای کاری که صفر تا صدش دلی است و برای دل است و جزء به جزءش از دل برآمده قیمت گذاشت؟ یا روی دستمزدش چانه زد؟ یا روی کم و زیادی درصد متعلقش به تو اما و اگر و شاید و باید آورد؟ گیریم که آن پزشک در فلان دهکوره دور افتاده خراسان …
هر کس هر جا و هر وقت که یاد تو بیفتد اول از زیبائی چشمهایت میگوید و فرحی که در چهرهی همیشه خندان تو دیده! نمیدانم چرا بعد اینهمه سال، رسوب آن نگاه پر از شوق و آن چهرهی پر از شادی مانده در دل کسانی که تا نسبت من و تو را کشف میکنند، …
دیلیم دَه خوش پیام اولا/شعار خاص و عام اولا/دئه حجتون تمام اولا شهید لره سلام اولا بدن یاتوب مزاریده/روان حضور یاریده/حریم کردگاریده شهید لره سلام اولا او عارفان با وضو/حسینیان سرخ رو/بیزه وئروبله آبرو شهید لره سلام اولا تؤکولدی جبههلرده قان/شریعت اولدی جاودان/بویوردی صاحب الزمان شهید لره سلام اولا جهاد و همت ائتدیله/خوش استقامت ائتدیله/حسینه …