روزمره‌ها

تابو

دیروز توی راه که داشتم برمی‌گشتم خانه، در صفحه‌ی یکی از همسران شهدای مدافع حرم عکسی دیدم که پیام تبریک پدر و مادر شهید حججی بود به همسر محسن و ازدواجش را تبریک گفته بودند و گفته بودند: «به یقین، محسن هم در بهشت برین خداوندی، دعای خیر بدرقه‌ی راهت کرده است.» و تبریک گفته …

برای دیدن‌تان وقت ما پُر است!

یک پوستر که در قلبش عکس امام تعبیه شده و دورتادورش را عکس ۴*۳ شهدای کربلای پنج است، بدون هیچ اضافه‌ی دیگری که وصله پینه شده باشد به‌ش مثل پوکه‌ی توپ ۱۰۶ و چفیه و پلاک و لاله و… سال‌های سال است هر سال همین روزها با تاریخ بروز شده می‌رود روی دیوارهای شهر. از …

امید

در ایام تحصیل در تبریز صاحب‌خانه‌ای داشتم که از بازنشستگان قبل انقلاب بود و از وفاداران به خرید هر روزه‌ی روزنامه قَطورِ اطلاعات با ضمائمش! این مردِ مسن که از متولدین هزار و دویست و هشتاد و خورده‌ای بود و بس که نمرده بود داشت تبدیل به فسیل‌های جامانده از دوره‌ی دوم زمین شناسی تبدیل …

تحریرات

داشتم به این فکر می‌کردم که قدیم – مثلا صد سال پیش- و چرا اصلا صد سال پیش، همین بیست سی سال قبل، ابزار نوشتن چیزی به غیر کاغذ و قلم نبود. حرفه‌ای هایش، در نهایت لاکچریّت و اشرافی‌گری، یک ماشین تحریر داشتند به وزن ده بیست کیلو و تماما فولادی! که نوشتن با آن …

جبران

گفت هفت هشت سال بعد از جنگ – حساب کن مثلا سال‌ ۷۵ یا ۷۶ و آن حوالی- وقتی فرمانده یکی از پادگان‌های سپاه بودم، یک‌روز خبر آوردند که؛ «چه نشسته‌ای! پدر شهیدی در یکی از روستاهای اطراف سکته کرده و وقتی رفتیم عیادتش دیدیم یک گوشه از آغل گوسفندها را حصیر و موکت و …

توئیتریون

توئیتر هیچ وقت برای من جدی نبوده است. منی که دوست دارم کلمه‌های زیادی داشته باشم و آن‌ها را در هم بتنم و از کلمات، دیوارِ حمال بسازم و رویش سقف و برج و بارو بزنم، در قالب کلمات محدود نمی‌گنجم. که فرمود: «مومن در هیچ چهارچوبی نمی‌گنجد.» و لاکن صدای جیک جیکِ فریادوارِ گنجشککِ …

خیر مقدم

رئیس جمهور روحانی امروز صبح آمد خوی. او پنجمین رئیس جمهوری است که در عهد انقلاب اسلامی می‌آید شهر ما. یعنی به جز بنی‌صدر و مرحوم شهید رجائی همه‌ی روسای جمهور حداقل یک‌بار آمده‌اند به شهر ما و من همه را دیده‌ام. از حضرت آقا که در آبان ۶۷ و در کسوت ریاست جمهوری آمدند …

نادیده‌ها و نارفته‌ها

مردمی در قواره‌ی آدم‌هائی مثل ما، زیاد اهل سفر رفتن و دیدن نادیده‌ها کشف پیرامون‌شان نیستند. بقول دوستی که می‌گفت «اگر این سفرهای زیارتی نبودند و نبود مزارات حضرات ائمه در گوشه و کنار بلاد اسلامی، ما از جای‌مان جم نمی‌خوردیم تا شابدولعظیم هم برویم.» یعنی این‌که به رغم علاقه‌ و شوق قلبی‌ای که برای …

شهید آوردند

برخلاف جلساتی که از چند روز و هفته‌ی قبلش نامه می‌آید که «احتراما از جنابعالی دعوت می‌شود در مورخه فلانِ روزِ فلان، جهت بررسی فلان موضوع در فلان مکان حضور یافته یا نماینده‌ی تام‌الاختیارِ آن سازمان را جهت اتخاذ تصمیمات لازم ارسال فرمائید» و در روز مقرر و نیم ساعت دیرتر از ساعتی که روی …

تمهیدات

خیلی سال پیش، از کسی که خط و ربط عرفانی داشت شنیدم که «خدا قربانیِ ابراهیمِ نبی را به ذبح عظیم بخشید چون ابراهیم برای قربانی تمهید کرده بود و تدارک دیده بود و قربانی‌های سیدالشهدا قبول شدند چون امام شهیدمان، بی تهیه و تدارک به قربان‌گاه رفت.» زیاد هم سر در نیاوردم که این …