شیعه‌گی

گرچه آهو نیستم اما پـُر از دل تنگی‌ام

شیخ توی خواب دیده‌بود شما را که نشسته‌اید بر سریری از عنایت و کرم و از در ِ دروازه‌تان خدم و حشم و انسان و اجنه و گرگ و خوک و دیو و دد و فرشته می‌آیند و می‌روند و شما تک‌به‌تک‌شان را به مهر ِ خاصه‌تان می‌نوازید و راهی می‌کنید… حتی سگان و بوزینه‌گان …

دل

آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلان‌جور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى که همه‌اش در آن میل جنسى موج مى‌زند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از اینها …

طوبای محبت

نفس ِ حق ِ پیرمرد، رزق شب عیدمان بود انگار. نگاه گرم و دست‌های گرم‌تری داشت. و تو هرکار کردی نشد که نگاهت در او قفل نماند. و تو انگشت حیرت بر دهان ماندی از چرخش چرخ گردون، از بیست و هفتم رجب سال ِ فتنه تا مبعث سالی که ام‌سال باشد و بخت و …

دلیل درنگ در اجابت دعا

اما بعد؛ هان ای پسر! چون دیدم روزهای زندگی‌م بالا گرفته و سستی تن فزونی یافته، به وصیت تو شتافتم و از آن پیش که مرگ تاختن آورد و زبان از گفتن سخن دل بازماند و اندیشه هم‌چون کالبد بفرساید یا برخی از چیرگی‌های هوس و خواهش‌های نفسانی و فریبندگی‌های دنیا بر دل تو از …

قد افلح المؤمنون

از همان سال‌های کودکی که وقت صلاه ظهر و با ذوق تمام از حوض نقلی مسجد وضو می‌گرفتم و آب‌بازی و مسلمانی‌م قاطی هم بود و بیشتر از وضو گرفتن، خوش داشتم که با هر مشتی که داخل آب می‌کنم برای شستن صورت و دست راست و چپ، خلوت ماهی‌قرمزهای ته حوض پریشان شود و …

قرن روح‌الله

امام‌خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما او از یادآوران بود. از مخاطبان (انت مُذَکّر) که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاد آوری کرد، و پس چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمع کلی می‌گذشت، چون اسلاف خویش؛ ابراهیم و اسماعیل و محمد (صلی‌الله‌علیهم) عصر دیگری از دینداری را آغاز کرد. …

رجب‌نوشت

یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوَائِجَ السَّائِلِین وَ یَعْلَمُ ضَمِیرَ الصَّامِتِین لِکُلِّ مَسْأَلَهٍ مِنْکَ سَمْعٌ حَاضِرٌ وَ جَوَابٌ عَتِید اللَّهُمَّ وَ مَوَاعِیدُکَ الصَّادِقَه وَ أَیَادِیکَ الْفَاضِلَه وَ رَحْمَتُکَ الْوَاسِعَه فَأَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّىَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ أَنْ تَقْضِىَ حَوَائِجِى لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَه إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِیر – – – – – و تو بگو …

برای غربتِ هنوز جاری ِ امام هادی علیه‌السلام

غربت امام هادی که درود خدا بر او باد را در کوچه پس کوچه‌های سامراء بجوئید وقتی که دم غروب، از مأذنه‌ی مسجدی که یک کوچه از حرم فاصله دارد جای “حی علی خیرالعمل” بشنوید مؤذنی ناصبی حلقوم پاره می‌کند که: “الصلوه خیر من النوم” و بغض فروخورده‌تان وقتی می‌شنوید حضرت علامه “خیر العمل” را …

روشن جهان ز نور جمال محمّد است

پیرمرد، دیگر آن (آ میر ولی الله) بیست سی سال قبل نیست که یک تنه کل مجالس و هیئات شهر را به فیض اکمل می رساند. پیرتر شده. دیگر حتی پژوی معروفش را ندارد که با آن این جا و آن جا می رفت و کل شهر او را با ۵۰۴ معروفش می شناختند… چشم …

ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا…

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ … هنوز شعبان نیامده، دلم هوای تو را کرده. دل ناماندگار بی درمان که شعبان و رمضان و جمادی سرش نمی شود! باید بداند و نمی داند که شعبانیه را کِی باید خواند. هی بهانه ی تو را …