پولیتیک‌

اطرافیان

در فقره‌ی انتخابات شوراهای اسلامی حرف بسیار است و شاید بقول دوستی اهل نظر، زدن این حرف‌ها در این روزها که همه جا اعم از فضای مجازی و عالم مراودات حقیقی، پُر است از همهمه و هیاهوی حرف و حدیث حمایت و عدم حمایت و تخریب و تهدید فلان نامزد و بهمان کاندیدا، اصلا! حرف‌هائی …

اما در فقره‌ی انتخابات

پنجاه و چند روز تا جمعه‌ی انتخابات باقیست. پرونده‌ی ثبت‌نامِ نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا مفتوح است و مردم در لابلای عکس و پیام‌های تبریکِ عید به سَبکِ مجازیِ شبکه‌های اجتماعی، خبر و عکس ثبت‌نام همشهریان و سیاسیون را می‌بینند و لایک می‌کنند. این یعنی تنور انتخابات در فازِ شورائی‌اش داغ شده و …

سوالات

می‌گویند وقتی دروازه‌ی مرزهای دو ملت باز باشند، مردمِ دو کشور در فرهنگ و سیاست و اجتماعیاتِ هم اثر می‌گذارند. نمونه‌ی دمِ دستیِ این اثراتِ ارتباطی را می‌توان در واژگانِ وارد شده به زبانِ کشورها دید و شنید. مثلا ما در زبان فارسی، برای پرسیدنِ اندازه از کلمه “چقدر” استفاده می‌کنیم و عراقی‌ها دقیقا عربیِ …

انقلابی کاخ‌نشین

دولتیِ عنایتِ یار (علیه‌السلام) که جانِ عالم و آدم به فدایش باد، جشن‌های سی و هفت سالگیِ انقلاب‌مان دارد شروع می‌شود. پدران ما انقلاب کردند و جان‌شان را پای آرمان‌شان دادند که فاصله طبقات مردم، از کوخ تا کاخ نباشد و وقتی در حوالی روزهای جشن انقلاب، آن انقلابی سابق، در کاخی که یادگار شاه …

راهِ علی

ماشین‌های لبِ مرز، تاکسیِ خط مرز-نخجوان بودند و نمی‌شد آن‌ها را ساعتی کرایه کرد و باهاشان فقط تا ایستگاهِ ۵۷ می‌شد رفت. و ۵۷ را تو انگار کن پایانه‌ی بار و مسافر و ترانزیت و حتا تره‌بار و احشامِ مرکزیِ مرکزِ جمهوریِ خودمختار نخجوان. رفیقم اما، دوستی داشت در شهر که می‌گفت سپرده است هر …

۱۹ JAN

از آن زمان که در اثر خیانتِ آن شاهِ بی‌شرافتِ قجری، و سر بندِ ننگ‌نامه‌های ترکمان‌چای و گلستان، ارس را به دو نیم کردند و آب، مانعِ مامِ میهن شد و جانِ یک تکه‌ی آذربایجان به غصب به دو نیم شد و نیمِ شمالی‌اش تزاری و بعدها کمونیستی شد، همیشه‌ی خدا دل‌های جنوبی‌ها و شمالی‌ها …

هفتِ مرحومِ تازه درگذشته

گفت دارد می‌رود حرمِ امام برای هفتِ مرحومِ تازه درگذشته. و تعجبم را که دید پرسید: تو مگر مخالفش بودی؟ و من فکر کردم، آن تازه درگذشته، چه ردّ عمیقی داشته در مراودات و روابط و سیاست و اجتماع و مناسبت‌های ما گذاشت که مردمی را که رنگ نماز جمعه را ندیده بودند، – با …

اکبر هاشمی بهرمانی

فوتِ آقای هاشمیِ رفسنجانی، ناگهانی‌ بود. او خاطره‌ی سال‌های سالِ من و هم‌نسل‌های من بود. بچه که بودیم، در گرماگرمِ جنگ، رئیسِ مجلس بود. و هم جانشینِ فرماندهِ کل قوا. ردّ خبر و عکس‌ها و سیاست‌هایش همه‌جا بود. مدام اسم و خبرش را در برنامه‌ی “نگاهی به رادیوهای بیگانه” که صبح‌های جمعه از رادیو پخش …

خون‌آشام

نامش با عراق تلفیق شده بود. انگار که سرزمین پر آب عراق، چیزی جز او ندارد. جا به جا و هر جا، اسم و عکس و فیلم او بود. در هیئت ژنرالی که سان می‌بینید، عربِ دستار به سری که به عشیره‌اش سر زده است، معلمی که عینکِ مطالعه بر چشم، مشغول آموختن و خواندن …

موسای مسیح

قد بلند و زیبا، با نگاهی گیرا و کلامی نافذ. آمده بود دلِ شیعه و سنی و مارونی و مسیحی را ببَرد و دل‌ها را که ربود، به هم گره‌شان بزند؛ امام موسای صدر. مسیح لبنان. پدر یتیمان جبل عامل. که چشم‌های آبیِ خوشرنگ داشت و شبیه پیامبران قدم برمی‌داشت و برای مسلمانان مثالِ محمد …