پولیتیک‌

دروغ سیزده!

“آقای رئیس” همان مردِ کاپشن پوشِ خوش خنده‌ی مردمیِ عدالت طلبِ حزب‌اللهیِ پِی‌روِ خط امام و ره‌بر است که سر سازش با کجی نداشت و آمد و طرحی نو درانداخت و دولت را به ملت باز گرداند! “آقای رئیس” همان ماند که بود… .

روز خدا

الهی! تو را بابت لطف بی‌منتهائی که با حلول “جمهوری اسلامی” بر ما و بر دنیا تابیدی، برای ثانیه به ثانیه‌ی لحظه‌هائی که در اتمسفر انقلاب آسمانی امام نفس کشیده‌ایم، برای تک به تک قربانی‌های گل‌گون کفنی که خون‌ و مال و جان و هست و نیست‌شان را پذیرفتی و ملت ما را خلعتِ سعادت …

اخلاقِ سیاسی؛ زیرساخت حماسه‌ی سیاسی

شیخ رفت پی قرار نهم فروردینش در تهران و مرا با یک سوال اساسی تنها گذاشت که؛ منتخبِ مردم شدن به عنوان سخن‌گو و احیاگر حق و خدمت‌گزار ملت چه غنیمت بزرگی‌ست که این‌همه سر و دست برایش در حال شکستن است؟ و فکر کردم؛ آیا پوشیدن رخت نوکری – آن سان که حضرات ادعایش …

دور دنیا در هشتاد روز

از الآن تا روز انتخابات کم از هشتاد روز مانده. دور دنیا را هم که بخواهی به سرعتِ “آقای فیلیس فاگ” بگردی، در هشتاد روز تمام می‌شود. یعنی به عوض وقتی که صرف می‌کنید برای دوره چرخیدن محله به محله برای اخذ حمایت زعمای قوم و ریش سفیدها و معتمدین و لابی‌های شبانه و نصف …

چون تو را نوح است کشتی‌بان؛ زطوفان غم مخور!

فکر می‌کنم، اگر من هم آن روز جزء متحصنین خانه‌ی علی و فاطمه بودم و سکوت علی را می‌دیدم، توانِ صبر در برابر مصلحت‌دید امام را می‌توانستم داشه باشم یا مثل زُبیر شمشیرِ خروج و شورش از نیام می‌کشیدم و ندای هل من مبارز سر می‌دادم و می‌شدم کاتولیک‌تر از پاپ و روز دیگری وقتی …

و به یقین، این وعده‌ای انجام شدنی است…

“دشمن صهیونیستی” در قواره‌ای نیست که مقابل ملت ایران به چشم بیاید! سردمداران اسرائیل گاهی تهدید می‌کنند، اما می‌دانند؛ اگر غلطی بکنند، جمهوری اسلامی “تل آویو” و “حیفا” را با “خاک” یکسان خواهد کرد!!! حضرت آقا. دیدار اول فروردینِ سالِ نو. حرم امام رضا علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء + – – – پی‌نوشت: به مدد حق و یقین …

سعدیا قانون‌دانان دیگرند! (شماره‌ی صفرم)

به شماره‌ی روزها، هشتاد و نه روز تا موعد انتخاباتی که بناست خرقه‌ی ریاست بر جمهورِ مردم مسلمان ایران را به دوش رجلی سیاسی و آگاه و مدیر و مدبر و … کند، زمان باقی‌ست. هم‌زمان، در آن روزِ سرنوشت، تکلیفِ بیش از یک‌صد هزار عضو شوراهای اسلامیِ شهر و روستا هم روشن خواهد شد …

اولویتِ صِفرم!

به‌تر نبود به جای وقتی که برای تنظیم پیام سر سلامتی به اهل و عیال و ملت و دولت ونزوئلا و پیش‌بینی رجعتِ فرماندهِ فقید، رفیق هوگو، جناب پرزیدنت چاوزِ کمونیستِ سرخ‌پوش و حضور در مراسم مومیائی کردن جنازه‌ی جنابشان در آن سر دنیا مصروف داشتید، فکرِ پاسخ به مطالبه‌ی به حقی می‌بودید که ره‌بر …

نحن القادمون

از رخ نقاب بر افکن که من؛ خورشید را به پای تو پرپر کنم! تیغی مرا سپار که از برق آن؛ این شوره‌راز تیره منور کنم! در خون سپاه خصم را از نیل تا فرات شناور کنم…! – – – مرحوم مغفور، محمدرضا آقاسی

دست از طلب ندارم تا کام من برآید…

یک‌هو وسط حرف‌های کاملن بی‌ربطی که نه به جنگ راه داشت و نه به یهود و اشغال‌گری ختم می‌شد، در آمد که زنده‌ام فقط به عشق نبرد با یهود و ریختن خون پلیدترین قوم تاریخ و زدودن ننگ اسرائیل از صفحه‌ی جغرافیا و صحنه‌ی جهان +. و گفت این تنها آرزوئی است که حسرت برآورده …