طلبهای در مقابل مدرسهای که در آن تحصیل میکرد به طرز وحشیانهای به قتل رسید. یک روز قبلش در توئیتی که معلوم نیست متعلق به کیست، کسی خواستار ارائه خدمات جنسی به نیروهای حشد الشعبی که مشغول امدادرسانی به سیل زدگان خوزستانند شد. بازیگری پرحاشیه، توئیت بالا را بازنشر میکند. غولتشنی نخراشیده و نتراشیده، که …
برابر فقه شیعه، مسلمین در ۴ نقطه غیر از شهری که برایشان وطن محسوب میشود، این اختیار را دارند که نمازهای چهار رکعتیشان را کامل بخواند: مسجدالحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و حائر الحسین. این چهار مکان را اصطلاحا اماکنِ تخییر (به وزن تغییر) میگویند. فتوای مراجع در تعیین حدود برای چهار مکان …
پیمان اتحاد بین کشورها و حذف روادید و گذرنامه و تسهیل ارتباطات، موضوعیست که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دنیا مرسوم شد و نمونهی بارزش شکلگیری اتحادیه اروپا و لغو استفاده از گذرنامه برای سفر اتباع کشورهای عضو اتحادیه به ممالک همدیگر و تشکیل پول واحد اروپائی و سیاست خارجی واحد و وحدتهائی …
یکی از لذتهای سفر اخیر دیدار مکرر و خیلی اتفاقی با یار مهربان و دانا و خوش بیانی بود که گوید سخن فراوان با آنکه بیزبان است! آنهم در یکی از غیرمحتملترین اوقاتِ سفر؛ در مسیر برگشتن از جلسه مدیران کاراوانها در نجف! ستاد عتبات در شهر نجف که لااقل دو نوبت در هر سفر …
عمو که شب عید و در ناممکنترین زمان مجبور شد یک سر بیاید خوی و سند فیش حجی را که برایش خریده بودیم را شخصا در محضر ثبت اسناد رسمی امضا کند، در ضمن اسناد و مدارکی که باید برای امضای اوراق همراهش میبود، هدیهی گرانبهائی برایم آورد؛ سجلیِ پدربزرگم مرحوم مش حسین آقای شرفخانلوی …
من واقعا نمیدانم سیل که گلستان و شیراز و چند نقطهی دیگرِ کشور را گرفت بخاطر زمینخواری حضرات و تبدیل مسیلها به سکونتگاه و ویلا و فلان بود یا نه بلائی بود ناغافل که بر سر مردم بارید. سواد و تخصص لازم را هم برای اظهار نظر در مورد لزوم سدسازی و یا اینکه چون …
هر چیزی که انسان را از دانستن و فهمیدن در موردش منع کنند، ناخودآگاه جذاب میشود. شاید اگر آن ممنوعیت از اول نبود، کسی شوقی برای دانستن در موردش نداشت و هر بار بیتفاوت از کنارش رد میشد. کره شمالی، یکی از آن مناطق ممنوعهای است که دوست و دشمنش دوست دارند در موردش بدانند …
روزهای آخر سال است و هر قدر که از حجم کارِ شعبات دیگر سازمانها و ادارات کم میشود و دوستان همکار، اندک اندک فلنگ را میبندند و واحدشان با یک دهم ظرفیتِ اسمی و رسمی کار میکند و در حد اینکه درِ اتاقشان بسته نمانَد، میآیند و میروند، دوستانِ امور مالی حسابی سرشان شلوغ …
رفتنِ نیم روزهام به تهران در هفتهای که به حسابی هفتهی آخر سال است و همهی عالم و آدم در تلاشند که مبادا مبادا کارِ نیمه کارهی سال کهنه به سال نو موکول شود، اگر به بهانهی کتاب و خواندن و نوشتن نبود، محال بود اتفاق بیفتد. چه اینکه اینها که شمردم همیشهی خدا برای …
چشم که باز کردم دور و برم پر بود از آدمهائی که چشم و دلشان به امام و حرفهایش دوخته شده بود. مادربزرگم که خروار خروار آرد خمیر میکرد و میپخت تا بفرستد جبهه؛ به حرف امام بود که سپرده بود «هرکس هرطور که بلدست از جبههها حمایت کند.» دائیهایم که سالی …