Month: آذر ۱۳۸۹

حکایت دست ها

کنار برکه ی خشکیده ی غدیر دست دادند… کنار شط خروشان فرات نیز! امام آنجا بر فراز بود… در کربلا نیز! عجب حکایتی ست قصه ی وفاداری… دست امام دی روز هر روز و همیشه مرا می طلبد برای یاری و همراهی. و هل من ناصر ینصرنی؟ هنوز چون هماره ی تاریخ علی تنهاست… عدالت …