رمضان است حالِ همهی ما خوب است وعدهی دیدار است و بهار در راه است… .
Month: خرداد ۱۳۹۴
دلم هر بار یاد مظلومانِ غواصِ شهید میافتد، میگیرد. در غربت در اوج مظلومیت و سمت، با تمام سنگدلی با دستهای بسته، فرشتگانِ از آب گذشته… نمیدانم چه حکایت غریبی دارد آب. داستانش با موسای نبی وقتی در آب رها شد و وقتی مردمش را از آب گذراند. با یونس در بلای موجهای سهمگین و …
دارم “کمی دیرتر” را میخوانم. داستانِ بلندی از استاد سیدمهدی شجاعی که انتشارات خود ایشان – نیستان- منتشرش کرده است. بماند که با ارادتی که به قلم و نثر شیوای استاد داشتهام و کتاب را از نمایشگاهِ سال نود و یک خریده بودم چرا تا الآن مانده کنار کتابهای خوانده نشده و حالا نوبتش رسیده… …
یعنی آنقدر ذلیل و علیل شدهاید که آبِ خوردن مردم را به زلف تحریمها گره بزنید و گرو بکشید آبِ خوردن را که الا و لابد باید به هر قیمتی توافق با کدخدا انجام بشود و اگر نشود، مردم از تشنگی خواهند مُرد؟ و نه مگر که ما مردمی هستیم که اماممان لب تشنه شهید …
“امام اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ …طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پر تکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است! دوری از خوی اشرافیگری و خوی تجمّلگرایی و عمل در این جهت… از نظر امام یک امر …
تولد تو یعنی هنوز امید برای روزهای خوب برای زندگی سالم برای برکت و عمران و آبادانی برای باران و بهار و رویش برای جوشش دوبارهی چشمهها هست. یعنی امید آمدنیست، نوبهار آمدنیست… .
برای دلیریهای دریادار دوم شهید ناصر فراهانی. رضواناللهعلیه “فراهانی” ابتدا برای من نام جدید کوچهی وزیری بود در بلوار ولیعصر (عج) که بعد انقلاب عوض شده بود و بیهیچ زمینه و اطلاع دیگری فکر میکردم لابد این نام را برای پاسداشت یاد و نامِ “قائم مقام فراهانی” که استاد امیرکبیر بود و پایهگذار بسیاری از …
میگفت: وقتی به امام گفتند اینها از بنیاد شهید رسیدهاند خدمتتان برای دستبوسی و گرفتن سفارش، امام سرش را بالا آورد و نگاهش را دوخت توی نگاهم و گفت: “تکلیف معلوم است؛ خون شهداء تکلیف را برای همه روشن کرده… .”
“ما یکصد و هفتاد و پنج نفر بودیم بیست و هفت سال رقصیدیم با ماهیها در کربلایی که مالامال از آب بود. ”
وقتی ساک کوچکش همراهِ جنازه آمد، تویش یک تکه کاغذ کوچک بود. کل وصیتنامهی شهید شانزده ساله* هماین یک جمله بود: “حیف نیست در زمانِ شهادت و وقتی که پنجرهها برای پر گشودن باز است، آدم با مرگ بمیرد…؟!” – – – – – – *. شهید سیدرضا سیدارونقی
