Month: اسفند ۱۳۹۴

مردِ آب

روایتی از حیاتِ جاوید علم‌دار لشکر ۳۱ عاشوراء شهیدِ سعید؛ آقا مَهدی باکری. رضوان‌الله‌علیه دورترین و ماندگارترین تصویر از مهدی باکری برای من، یک دست‌خط است؛ زیبا. و نوشته شده با روان‌نویس قرمز رنگ که قابش گرفته‌ایم بالای طاقچه‌ی خانه‌، کنارِ عکسِ پدر. متنی که مهدی باکری از طرف هم‌رزمانِ بابا، امضایش کرده به اسمِ …

راز

هیچ کار عالَمِ این‌ها بی‌حساب و کتاب نیست. این را روزی فهمیدم که بنزین ماشینم وقتی داشتم می‌آمدم خانه‌شان درست جلوی پمپ بنزین تمام شد و درست در ساعتی رسیدم خانه‌شان که باید می‌رسیدم و حرف‌هائی را شنیدم که باید می‌شنیدم و نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم و حالا این‌ها به …

عربیِ عراقی

به معنای واقعیِ کلمه، فضول بود. راننده‌ی یکی از اداراتِ خدمات رسانِ شهر که از قضای روزگار، روز انتخابات بلیط ما به نام او در آمد و قرار شد، در بیست ساعتِ شروع تا پایان اخذ رای و شمارش آراء، صندوق‌ها را من باب سرکشی، با او گز کنم. مثل بیش‌تر هم صنف‌هایش بود؛ پر …

فرزند ابراهیم

خانه‌اش را که عبارت بود از یک هالِ عریض با متکاهای ردیف شده در دور تا دور اتاق، گذاشته بود در اختیار صندوق سیار اخذ رای. خانه‌ای روستائی با سقفی چوبی و طاقچه‌هائی که دکور میهمان‌خانه به حساب می‌آمدند و تزئین داخل‌شان کاسه بشقاب‌های چینیِ قدیمیِ گل‌ِ رُز دار بود و کله قندهای کادوپیچ شده …

همه می‌آئیم!

صبح یک روز معمولی در نقاط مختلف جهان، مثل هم نیست. صبح یک روز معمولی در عراق و عربستان و چاد و جیبوتی و هند و چین و کُره و کانادا و مکزیک و لیبی و روسیه، متفاوت از هم شروع می‌شود. صبح یک روز معمولی در نقاط مختلف جهان، می‌تواند معمولی شروع شود با …

خلاقیت!

طنزترین صحنه‌ی آخرین شبِ تبلیغاتِ حضراتِ نماینده‌گیِ دوره‌ی دهمِ نمایندگی مجلس و هواداران و سینه چاکان تکرار شعارهای هم‌دیگر بود با این توفیر که هر کدام، اسم آدمِ خودشان را به عنوان مرکز و ملجاء شعار بر سر هم داد می‌زدند. یعنی در شعارها این فقط اسامی و القاب و عناوین بود که عوض می‌شد …

فاطمیه

عایشه می‌گوید که: پس چون رسول وفات یافت، از فاطمه پرسیدم که «آن کلمه چه بود که تو از آن بگریستی؟ و آن کلمه که از آن بخندیدی؟» گفت: «رسول پنهان با من گفت که “من رفتنی‌ام.” من بگریستم. پس یک بار دیگر گفت: “اوّل کسی که به من می‌رسد از اهلِ من تو باشی.” …

شهود

و می‌گوید که: «در حال که شهیدان را بکشتند، دو حورالعین که جفتِ وی باشند بیایند از آسمان و بر سر وی بایستند و خاک از روی او می‌افشانند و پاک همی کنند و می‌گویند که “خاک‌آلود باد روی آن کس که روی تو را خاک‌آلود گردانید و حق او را هلاک کناد چنان که …