Month: مرداد ۱۴۰۰

تاخت وارونه

روزی‌که رفتم اسم بنویسم برای حج، گفتند علاوه بر کپی کارت ملی و سجلی و اصل گذرنامه و دو قطعه عکس جدیدِ دوگوش معلومِ شبیه عکس پاسپورتت، باید بروی مطب دکتر اصغری در خیابان انقلاب سر گذر نوراله‌خان و معاینه شوی. اصلش این بود که همه‌ی حاجی‌ها چه پیر و پاتال و چه مثل من …

تکرار تنفیذ

سالی یک‌بار وسط چله تابستان، بچه‌های هم‌کلاسی و هم‌دانشگاهی‌مان در تبریز می‌آمدند خوی، میهمان باغ پدری جواد و او که پدرش از روحانیون طراز اول شهر بود و علاوه بر آخوندی، کشت و زرع هم می‌کرد و او و خواهر و برادرهایش را به کشاورزی خو داده بود، برای‌شان سنگ تمام می‌گذاشت در مراعات ادب …

ضِرسِ قاطع!

هر سال حوالی ایام حج، فیلش یاد هندوستان می‌کند و زنگ می‌زند به‌م. به یاد آن شبی که در منی مریض شد و بردمش دکتر و دگزا به‌ش تزریق کردند که جان بگیرد و سرپا شود و سنگ‌های روز دوم و سومش را بزند و او این همراهی تا چادر امداد پزشکی و آن دو …