تمنا

نبودن تو
آن‌قدر سترگ هست که مصیبت‌های دیگر، کنارش دیده نشوند…
مرهم مختصری هم که می فرستی
ناچیز است
آن‌قدر که نبودنش سنگین‌تر از بودنش یاشد!
غرض، در این جزیره‌ی سرگردانی
که مثل مائی را به امید آب و سراب و سیرابی
به هر سو که می‌خواهی می‌کشانی و هر طور که می‌خواهی می‌دوانی
یادت باشد که
ما
از تو
به غیر از تو نداریم تمنا…
همین!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.