کلهی سحر، وقتی خراب خواب بودم، به تیک تیک هشدار دریافت اس ام اسی از خواب پریدم.
سابقه نداشت هیچ دوست و رفیق و بانک و موسسهای، قبل اذان صبح پیامک بفرستد…
دل ناگران، با چشمهای خمار خواب و نیم باز، خواندم که نوشته:
«لحظاتی دیگر، رمز “یا فاطمه الزهرا”ی عملیات کربلای پنج از بیسیم اعلام میشود.
الان بچههای گردان تخریب دارن معبر میزنن. آروم باش و توی تاریکی خوب به صورت قشنگ بچهها نگاه کن. چون ممکنه دیگه اونا رو نبینی…»
و رفتم تا هور و جزائر مجنون و سنگرهای پنج ضلعی و لابلای تانکهائی که نفر نشانه میگرفتند و قایقهائی که با کلاهخود خون داخلشان خالی میشد در هور…
دیدگاهها
سلام
موفق باشید مثل همیشه