یادم از کِشته‌ی خویش آمد و هنگام درو

الهی
در این روزهای پایانی
چنان که توانی و دانی
برای ما بنده‌گان عاصی
بچین از خرمنِ خوشه‌های خوشنودی
و رهایمان کن از بند ظلماتِ نفسانی
آن‌سان که رهاندی یوسفِ کنعانی
از غل و زنجیرِ زندان و تهمتِ واهی…

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.